شب ها میان حجم خودم.... توی چارراه

شب هم براي چشم شما مادرم ! سياه
صبح است شب، براي نفس هاي روبراه
دلواپسم نباش كه فرقي نمي كند......
ديگر براي من، تهِ خورشيد يا كه چاه
دلواپسم نباش، دعا مي كني... بكن
اما براي گريه من ، خنده اي مخواه
بگذار دست هاي مرا، زخم پر كند
بگذار چشم هاي مرا، آه... پشتِ آه
بگذار هي ورق بخورد روزگار من
با اينهمه كسالتِ ممكن...فقط....تباه
بگذار فربه فربه شود، پرسه هاي شب
بگذار هي تلو بخورد ... سرنوشت ماه
****
اين عادت من است كه هي راه مي روم
شب ها ميان حجم خودم...توي چار راه
اين عادت من است كه طرح لباس من
شكل پرنده اي ست ...شبيه تو... راه راه
دور از جناب فقر، مبادا سرشت مان
جز اين اگر كه باشد وبوده ست... اشتباه!
****
مادر چه طعم خيسِ قشنگي ست اشك هات
بگذار هي تمام جهان ...روي قاه قاه...
افتاده پشت پلك تو
خورشيد يا كه...
فاطمه تفقدي
تاریخ ارسال :
1392/5/11 در ساعت : 23:14:10
| تعداد مشاهده این شعر :
1011
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.