ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



کبوترانه

 
برخاستم از خواب اما باورم نیست
هم سنگرم! همسنگرم! همسنگرم!  نیست

دیدم کنارم یک کبوتر پر گشوده ست
جز آن کبوتر هیچ کس دور و برم نیست

گم کرده ام مهر و وصیت نامه ام را
انگشترم! دستم! خدایا پیکرم نیست...

مُهرم! وصیت نامه ام! انگشترم! هیچ
از این پریشانم که عکس دخترم نیست

در خاک دشمن یافتم جسم خودم را
نیمی به خاک افتاده نیم دیگرم نیست

با آن کبوتر پر گشودم از دل خاک
بالا سر خود آمدم دیدم سرم نیست

سر گفتم و سرنیزه ها تا آسمان رفت
آمد صدایی : هیچ کس یاری گرم نیست؟

از کربلای پنج می رفتم به سویش
فهمیده بودم کربلای آخرم نیست

مجنون شدم در این بیابان در بیابان
مجنون لیلایی که می گفت اکبرم نیست...

الله اکبر محشری برپاست اینجا
غارت شده عمامه ی پیغمبرم، نیست

سر کردن ظهر عطش تا شام سخت است
بر نیزه ها وقتی سر سرلشگرم نیست

جسمی بدون سر بروی خاک می گفت:
ای ساربان! آهسته ران ، انگشترم نیست

پلکم پرید و گنبد و گلدسته دیدم...
دیدم به غیر از آن کبوتر در حرم نیست

باید به سوی سنگرم برگردم اما
در من توانی که از اینجا بگذرم نیست

برگشتم و دیدم تنم آتش گرفته
در دست های باد جز خاکسترم نیست

گمنامی ام روی مزاری نقش بسته ست
آنجا کسی میگرید اما مادرم نیست

یک دفتر از من مانده در دستان مادر
غیر از پری خونین میان دفترم نیست...


احسان محمدی/ اردبیل



   تاریخ ارسال  :   1392/5/19 در ساعت : 0:47:7   |  تعداد مشاهده این شعر :  1010


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نام ارسال کننده :  حسن پاكزاد     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام فضاي خاصي داشت دستمريزاد
محمد حسین انصاری نژاد
1392/5/20 در ساعت : 1:30:46
دست مریزاد.
مرضیه فرمانی
1392/5/19 در ساعت : 13:15:38
بسيار خوب جناب محمدي
زهرا آراسته نیا
1392/5/23 در ساعت : 19:0:31
سلام
بسیار عالی سرودید
اشک مهمانم شد و به نظر من این یعنی بهترین تاثیرگزاری یک شعر
تشکر
امیر سیاهپوش
1392/5/23 در ساعت : 12:59:8
بسیار خوب برادرم
طبع روان و پر شوری دارید. لذت بردم از این شعر تر شیرین
علی نظری سرمازه
1392/5/19 در ساعت : 21:5:47
درودشاعرگرامی.مرحبا بسیارزیبا بود.
زهرا محمودی
1392/5/23 در ساعت : 16:13:48
آفرین آفرین غزل دلنشین ومحکمی بود...موفق باشید
میلاد سلطانی آزاد
1392/5/19 در ساعت : 2:23:31
درودتان

دلنشین بود

برقرار باشید
زهرا شعبانی
1392/5/20 در ساعت : 17:42:46
بسیار خوب...
بازدید امروز : 15,457 | بازدید دیروز : 12,916 | بازدید کل : 121,782,390
logo-samandehi