ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مثنوی انتظار

دلم کنار تو میل سکوت دارد و بس

برای درک نگاهت ، قنوت دارد و بس

کنار مرحمت تو نفس نمی خواهم

شکسته بال منم، من قفس نمی خواهم

تو دام و دانه نیانداز من خراب توام

وسالهاست که مست کمی شراب توام

برای نام تو بردن بهانه لازم نیست

سرودن غزل عاشقانه لازم نیست

همین تجلی احساس معنوی کافیست

برای نازِبرای تو مثنوی کافیست

تو بند خود نگشایی ، اسیر میمیرم

فدای تو، تو  بگویی بمیر میمیرم

به غمزه غمزه ی ابروت تیغ عریان کن

گلوی نازک ما را به تیغ مهمان کن

سرم فدای دو نعلین مرتضی پوشت

فدای رد همان کیسه بر سر دوشت

کسی نگفته که از ما خبر نداری تو

عدو کنایه به من زد: پدر نداری تو؟

بگویم اینکه پدر دارم و ندارم من؟

و سالهاست که سر در گم بهارم من

بگویم اینکه کدامین سحر تو می آیی؟

وباز مثل پدرها ز در تو می آیی؟

من از تمام پسرهات بدترم ، باشد!

گذشت آب گناهانم از سرم ، باشد!

بیا بزن پسرت را فدای سیلی تو!

فدای چشم  زاشکت همیشه نیلی تو

ببخش واژه سیلی خودش پرید وسط

دوباره حرف کبودی خودش کشید وسط

تو را به جان کبودی کوچه ها برگرد

عزیز فاطمه، آقا،امام ما، برگرد!

بیا که خصم ببیند که بی پدر خودش است!

و باغ خشک و بدون بر و ثمر خودش است

بیا که کعبه برایت غزل غزل بشود

دوباره کام دو عالم پر از عسل بشود

بیا دوباره زمستی به ماسوا بزنیم

سری به همره تو تا به کربلا بزنیم

بیا حرم برویم و جدا تو روضه بخوان

به زیر قبه و پائین پا تو روضه بخوان

بیا که تا به مدینه کمی صفا برود

گدا کنار شما مشهد الرضا برود

بیا و صحن و سرایی جدید برپا کن

برای مضجع زهرا حرم مهیا کن

بگو که فرشچیان طرح آن حرم بزند

ضریح مادر ما را ملک قلم بزند

ضریح فاطمه باید ظریفتر باشد

و ساقه ی گل طرحش نحیفتر باشد

و شیش گوش ضریحش بنا بگردد تا

به زیر پاش بخوانیم شعر محسن را

خلاصه حضرت اربابِ مهربان برگرد

فدای چشم تو آقای روضه خوان برگرد

کلمات کلیدی این مطلب :  امام زمان ، انتظار ، مثنوی ،


   تاریخ ارسال  :   1392/5/23 در ساعت : 7:41:57   |  تعداد مشاهده این شعر :  678


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 2,815 | بازدید دیروز : 13,569 | بازدید کل : 122,989,305
logo-samandehi