ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



معـطر شد تنم گویی که یاست را بغل کردم

شبی که در فراقت هم، لباست را بغل کردم
معـطر شد تنم گویی که یاست را بغل کردم
 
غزل بانـو اگر در شــام گیسویت نخوابیدم
ســـحر گیلاس لبهای مماست را بغل کردم
 
شدم عاشق به حوّایی که بوی سیب می داد و
همین شیطان ترین آدم شناست را بغل کردم
 
پلنــگ زخــمی ام اما  دوباره ماه می چینم
خیــال ماه چیدن را در احساست بغل کردم
 
   تحصن می کنم  مشروطه خواهی پیش دامانت  
که من شیـخ الشــیوخ التماست را بغل کردم
 
تو نرد عشــق می بازی و من در کوه می مانم
چه شیرین میبری دل را که تاست را بغل کردم
 
و  در بازی پایانی چه حکمی کرد احســاست
که من تا انتــها تک خال آست را بغل کردم

..........................

 

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد

نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
یادم باشد که روز و روزگار خوش است

و تنها دل ما دل نیست...

تقدیم به دلهای شکسته بخصوص سرکار خانم فائزه محمودی


 
 

کلمات کلیدی این مطلب :  عشق ، غزل ، خیال ، احساس ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/5/29 در ساعت : 15:36:45   |  تعداد مشاهده این شعر :  874


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

فائزه محمودی
1392/5/30 در ساعت : 17:4:41
سلام.........
خیلی ازلطفتون سپاسگزارم.........
شعر خیلی زیبایی بود........................

.......................

سلام بانو محمودی گرامی

تمنا دارم

امیدوارم بازهم شاهد هنرنمایی شما و خواننده شعرهای خوب شما باشم

سپاس از حضورتان
سیده فاطمه صداقتی نیا
1392/5/30 در ساعت : 14:20:11
سلام و سپاس
انتهای شعر شور آفرین بود برایم..
درود بر شاعر
.....................

سلام بانو صداقتی نیا

از حضور و نظر لطفتان سپاس گزارم
تارا محمدصالحی
1392/6/4 در ساعت : 17:33:11
بسیار زیبا بود جناب محمدصالحی
ممنون از اشعار خواندنی اتان

.................

سپاس از حسن نظر و لطف شما
فهیم بخشی
1392/5/31 در ساعت : 14:19:47

تو نرد عشــق می بازی و من در کوه می مانم
چه شیرین میبری دل را که تاست را بغل کردم

و در بازی پایانی چه حکمی کرد احســاست
که من تا انتــها تک خال آست را بغل کردم


احسنت

بسیار زیبا


اموختم
.......... .................

سلام جناب بخشی عزیز

از حضور لطیف و نظر پر مهرتان بسیار سپاسگزارم
همایون علیدوستی
1392/5/30 در ساعت : 14:3:19
آقای محمد صالحی عزیز آنچه را در قسمت حیات خلوت نوشتم صرفا یک شوخی شاعرانه بود و قصد م رنجاندن کسی نبود امیدوارم رنجیده نشده باشی با اوردن موضوع بغل کردن نوزاد دوست داشتم بیشتر خندیده باشی/ارادتمندتان

........................

سلام جناب علیدوستی

راستش دلگیر شده بودم به خصوص که منظور شعر دلجویی بود و پیام شما به نوعی در تضاد با این منظور

اما به رسم احترام به بزرگتر ( که فرض است ) دست مهر شما را میفشارم
مجتبی نادری طاهری
1392/5/31 در ساعت : 9:57:47
تو نرد عشــق می بازی و من در کوه می مانم
چه شیرین میبری دل را که تاست را بغل کردم

سلام
امان از این بغل ها !!!
در این شعر همه کار کرده اید استاد!!!

زیبا بود

البته دلیل تقدمیش به خانم محمودی را در نیافتم
به هر حال زیبا بود
یا علی

................................

سلام جناب نادری عزیز

از لطف حضور و نظر پر مهرتون سپاس گزارم

دلیل تقدیم آن هم :

خانم محمودی شعر زیبایی با همین حال و هوا به اشتراک گذاشته بودند که دوست عزیزی به آن اعتراض کرده بودند و نوعی سوء برداشت باعث رنجش خانم محمودی شد که تصمیم بر ترک سایت گرفتند و...
هادی ارغوان
1392/5/30 در ساعت : 20:19:59
درودبرشما

کارپسندیده ای کردید

ممنون

.......................

درود بر شما و سپاس
بازدید امروز : 6,265 | بازدید دیروز : 13,569 | بازدید کل : 122,992,755
logo-samandehi