دسته بندی اشعار

آخرین اشعار

آخرین نقدها

مثنوی انتظار

سلام به همه ی اساتید و شاعران و خوانندگان
سحرگاه نیمه ی شعبان امسال1392 خورشیدی توفیق سرایش 55 بیت مثنوی برای حضرت موعود عج بر لسان حقیر ارزانی شد. هر چند نواقصش زیاد است اما جهت نقد توسط دوستان به نمایش میگذارم.
در این مثنوی از فرازهای جامعه ی کبیره و مسائل روز جهان اسلام یاد شده است. به امید قبول حضرتش.

قلم برداشتم شعری نگارم/ ز رسم دلبران ذکری برآرم
چو بسم الله بر لبهام جنبید/ به روی لوح قلبم نور تابید
بلی اسم خدا در سینه دیدم/ میان چارده آئینه دیدم

عجب آئینه هایی ! چون بلورند/ غلط گفتم! که اینان عین نورند
همان نوری که دارد ذات سرمد/ ببخشیده است بر آل محمد

تجلای هر اسمش در یکی هست/ تمام خلقتش را اینچنین بست
یکی خُلق عظیم است و کریم است/ و بهر عالم و آدم رحیم است
یکی را علم داد و حلم بخشید/ و ذکر لافتی بهرش درخشید
ستون خیر و اخیارند اینها/ مقرب، فوق ابرارند اینها
کرم را اصل و ارکانند اینان/ محل وحی رب و باب ایمان

چو نور روشنای عرش بودند/ دل انس و ملک را می ربودند
خدا بخشیده عصمت را به ایشان/ شکوه و عز و دولت را به ایشان
خدا منت نهاده ماسوی را/ فرستاده امامان هدی را
رها ننموده ما را حی سبحان/ سفینه داد در امواج طوفان
خدا را این چه انواری است ؟!!! ماجد!!! 
ز اول تا به آخر نور واحد

الهی بهرشان جانم فداباد/ که شاید حقشان قدری ادا باد
شدم عاشق به اسم و نام هریک/ دلم پر می کشد تا بام هریک
و لیکن جمله اسمی خاص بر لب/ ز شوق دیدنش در تاب و در تب
به لبها و زبانها نام منجی/ بپاخیزند بر اکرام منجی

رضا ^ع دستش به سر بنهاد پا شد/ ز بهر قائم ^عج از مسند جدا شد
دعا کردند یک یک بهر عهدی/ جهان را صلح بخشد عدل مهدی^عج

ولیکن اهل دنیا عهد بستند/ و مصباحان عالم را شکستند
چراغ آخرین را حق نگه داشت/ و از بین کلوخ و سنگ برداشت

جهان اکنون چو شب تاریک گردید/ و حلقوم نفس باریک گردید
جهان اکنون به طوفان مبتلا شد/ و کل چرخ هستی را جفا شد
به افریقا و امریکا ، میانمار/ بلاد مسلمین گردیده خونبار
عراق آکنده شد از بوی باروت/ صدای بمبهای قوم جالوت
به بحرین، آل بوسفیان قدم زد/ و جوی خون شیعی را رقم زد
تمام مکه و شهر مدینه/ نفس بند است بین حلق و سینه

دوباره خیمه ی زینب ^س به حصر است/ و اسلام یزیدی بین قصر است
ولی از برکت خون شهیدان/ به اوج اقتدار اِستاده ایران

خمینی روح حق ، رَه را نشان داد/ به سرانگشت عاشورا نشان داد

که ما فرزند بدریم و حنینیم/ به سر در شوق عاشور حسینیم
بدان دنیا! که اهل خیبر هستیم/ دژم، شرزه ، و اِبنُ الحیدر هستیم
 اگر خصم دنی تحریممان کرد/ هوای رخوت و تضعیفمان کرد
مقاوم، ایستا، فرزند رمضان/ نه خم در ابروان از غصه ی نان***

بصیرانه به امر رهبر استیم (هستیم)/ نه کوفی! مالک بن اشتر استیم (هستیم)
ابوذر، حُجر و هم مقداد هستیم/ چنان عمار در فریاد هستیم

حماسه جز به عشق امکان ندارد/ دل عاشق دمی اسکان ندارد
و قلبش می تپد در سینه تنها/ به عشق سرسپردن پای مولا

که یاران! شیعه تنها نیست هرگز/ بدون یار و مولا نیست هرگز
میان رعد و طوفان کوه صبر است/ چرا؟ چون آفتابش پشت ابر است

چو بیند خیزش گرد و غباری/ نشان داند که می آید سواری
و می آید همان فارِس، همان یار/ و طیّب میشود عالم ز اغیار
و شیعه غرق نور ماه گردد/ که محو دیدن آن شاه گردد
جهان بی ظلم و فتنه نیک و زیباست/ به اندامش حریر و حُلّه دیباست

همه غرق شعف، در صلح هستند/ ز جام حق پرستی مستِ مستند
جهان پر می شود از "هو" پرستن/ بتان و هرچه الا هو شکستن
ندارد سامری در دست افسون/ رها گردد جهان از ظلم صهیون
جهان یکسر شود آباد، آباد/ و کعبه از ید وهابی آزاد
و عیسی ^ع هم بیاید وه چه محشر/ نماز عشق خواند پشت دلبر

همه گویند با صوتاً رفیعاً / اذان با اشهد انّ علیاً
بقیع گردد بقاع چار گنبد/ به قبر فاطمه ^س پرجم بجنبد
یکی آید علم بر دوش دارد/ جهان بهر نوایش گوش دارد
به کعبه تکیه دارد ، شور و شین است/ ندایش یا لثارات الحسین است

*** در گفتار یاز حضرت آفتاب جماران آمده بود: اگر تحریم اقتصادی مان کنید فرزند رمضان هستیم و علی بن ابیطالب و اگر تهدید نظامیان کنید فرزند حسین بن علی هستیم و عاشورا.... سعی شد در ابیات میانی این معنا القاء شود

به امید روز ظهور/ اللهم عجل لولیک الفرج

---

---

   تاریخ ارسال  :   1392/5/29 در ساعت : 16:29:55   |  تعداد مشاهده این شعر :  578

---

---