مجرمم من، رو سیاهم، خوار و پستم یا کریم
آمدم گیری تو دستم یا علی یا عظیم
امر و نهیت را شنیدم، وای عصیان کرده ام
پای نادانی رقم زن یا غفور یا رحیم
خاطی ام من، طاغی ام، کردم ستم بر نفس خویش
لیک مخلوق توأم، عبد توام رب العظیم
مالک مُلک وجودم هستی و مِلک توام
کی گمان دارم فرستی مال خود را در جحیم
در شب انزال قران و شب حیدر، خدای!
قدر من را ننگر و بخشای قدر دیگریم
کن رها از بند آتش، ثبت کن نام مرا
جزء زوار بقیع و طائف رکن و حطیم
عقده ام صحن حسین است و بکاء و حزن و سوز
در میان روضه ی ارباب، آن ذبح عظیم