تلخ است زنده بودن بی دیدن جمالت
جانها به لب رسیده از غربت عدالت
رنگ از رخ سواران از دوریت پریده
سرخ است از فراقت رنگ رخ سپیده
فکار اهل باطل هر روز رنگ رنگ است
بهر هدایت ما برخیز وقت تنگ است
افیون جهل و غفلت عقل از بشر ربوده
این هست آدمی که جن و ملک ستوده؟
روز و شب خلائق مثل هم است آقا
خواهم خلاصه گویم آدم کم است آقا
دیگر برادری را معنا در این جهان نیست
اسلام رفته ز شهر رحم و وفا در آن نیست
الگوی ما جوانان رفتار غربیان است
این زنده ماندن ما بی سود و پر زیان است
یک عده با سیاست نامت یدک کشیدند
دنبال خود گروهی با صد کلک کشیدند
رنگ ریاست آقا سر تا به پای آنها
ترسند تا بیایی گیری تو جای آنها
ای فارس حجازی دلتنگم از فراقت
آقا بیا که رفته از شهر ما صداقت
سروده سید جمال الدین شهرزاد
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/4/21 در ساعت : 23:39:42
| تعداد مشاهده این شعر :
901
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.