ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



سلام الله یا صادق

بسم الله الرحمن الرحیم

 

سلام الله، مولانا ! سلام الله ای رهبر
سلام الله یا صادق، سلام ای حضرت جعفر
 
چه شبهایی نمازت را بنی العباس بر هم زد
و بُردت با جسارتها ، همانند پدر ، حیدر
 
میان کوچه ها بهرت ، مجسم گشت غمهایی:
همان ایام تاریکی، که آمد بعد پیغمبر
 
گـَـهی یک ابر تاریکی، به اوج آسمان دیدی
همان ابری که زد رعدی ، به رخسار گل ازهر
 
گـَهی باران پر بغضی، ز اشک مجتبی دیدی
که راه رجعت منزل ، نشان میداد بر مادر
 
گـَه از فریاد بیجانی ، "خذینی فضّه" می آید
"همانا کشته شد محسن"، که افتاده به رویش در
 
و دَر گفتم به یاد آمد، حکایتهای آتش را
که تفتیده کند میخی، و سوزد مو و هم معجر
 
و باز از آتشم روضه، میان ذهن من جاری:
غروب کربلا وقتی ، که از تل آمده خواهر
 
خبیثی داد فرمانی ، که سوزاندن روا باشد
و خیمه خیمه ها سوزد، و چوب و پرده خاکستر
 
حسین آن غیرت حق بر، شکسته نیزه زد تکیه
شعار راد مردی را، بیان فرمود بر کافر
 
صدای "عمه جان عمه"، فضای دشت را پیچد
و دخترها به گرد او ، مثال یاس و نیلوفر
 
به یکسو جمع می سازد، زنان دل پریشان را
ز یکسو میشود فکرِ ، نجات مردِ در بستر
 
تپشهای دلش اما، "حسین بن علی" گوید
هنوزش قلب زینب در میان مقتل دلبر
 
... چقدر اشکت روان گشته، وبی تابی بر این حرفم
شوم خاموش  یا مولا، نخوانم روضه ی دیگر
 
همان تاریخ عاشورا ، همان عهد غدیر خم
دعای حضرت ساجد، و ذکر منجی آخر
 
اگر بر ما رسید اینک، یقین از "قال صادق" شد
تو کوثر را شدی کوثر ،  "و من شانئ ،هو الابتر"

موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/6/12 در ساعت : 3:14:16   |  تعداد مشاهده این شعر :  948


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

شبنم فرضی زاده
1392/11/18 در ساعت : 19:19:4
زیبادیدم
افرین
ابراهیم لایق برحق
1392/11/18 در ساعت : 20:1:23
ما رأیت الا جمیلا


از این جنسه؟
شبنم فرضی زاده
1392/11/11 در ساعت : 0:38:32
درودشاعر
احساس نابتان را افرین
ابراهیم لایق برحق
1392/11/11 در ساعت : 12:11:35
سلام. سپاس حضور و تقدیر از لطفتان
بازدید امروز : 10,475 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,983,396
logo-samandehi