بیگانه زقید و بند یک جرعه بخند
آوازشعف های تو دل می بَرَدَم
با وزن بیاتِ زند یک جرعه بخند
آهوی غزل ز اَخمِ تو رنجور است
باطعم وشمیم قند یک جرعه بخند
دروازه ی آن قَهقَه دژ* را بگشا
با قَهقَه و بلند یک جرعه بخند
سنگر به زَنَخ بند و کمان ها در زه
در جنگ بدین رَوَند یک جرعه بخند
صد بار مرا کشته سپس جان دادی
درمانگرِ هر نَژَند یک جرعه بخند
آیینه ی من ،خسوف را درمان کن
آن سو بکش این کمند یک جرعه بخند
سراینده : فهیم بخشی
بیرجند
قَهقَه دژ* قلعه ای زیبا در ارتفاعات اردبیل