سلام بر جناب بينش
غزل زيبايتان را خواندم
چون هميشه زيبا وخواندنى

سلام جناب سید بینش
جالب توجه بود فضاسازی شعرتان
در پناه معبود پاک، پیروز باشید
یا علی(ع)

Poyande bashe Beneshe gerame.Zeba bod.

سلام آقاي بينش
غزلتون خيلي قشنگه اما انگار در مصرع ِ اول ِ بيت آخر كلمه اي تايپ نشده چون وزن ناقصه/

حال ما را خوب می فهمی بدان تو اگر
دست یک دیوانه ای نارنجکی افتاده است

درود استاد...

بسیار عالی بود و محکم.

پاینده و شاد باشید لذت و بهره بردم

درود بر شما
خواندم و بهره بردم
دست مریزاد

سلام جناب شاعر. دست مریزاد لذت بردم از خوانش اشعارتان. قلمتان همیشه سبز .

با سلام جناب بينش
بي اغراق وتعارفات معمول غزل شما پشتم رو لرزوند....
بسياربسيار از شكل روايت و زاويه ي ديدتون دراين غزل لذت بردم.
وانقدر به نظرم زيباهست كه دريغم مياد دونكته رو ذكر نكنم:

قطعارخ دادن اين همه فاجعه از هيچ منظري نميتونه اتفاق كوچكي باشه! شايد اگه راوي شما يك سوم شخصِ خارج از ابعاد فاجعه بود مثلن يك عرب در آنتاليا ! يا يك گواتمالايي به دليل فاصله ي بسيار زياد ذهني اي كه ازاين فجايع داشت منِ مخاطب ميتونستم بپذريم كه هنگام روايت حادثه بگه: اتفاق كوچكي افتاده است! اما راوي شما يكي از اون اجساده، پس عمق فاجعه رو به قيمت زندگيش لمس كرده! ازاينكه بگذريم درجايي از روايت ميگه: اين خبرحتما درسايت ها منتشر ميشه، پس نميتونه معتقدباشه كه اتفاق كوچكي بوده! پيشنهادم اينه كه يك بيت ديگه به غزل اضافه كنيد كه نشان گر لحن كنايي راوي در به كاربردن لفظ اتفاق كوچك باشه.

ونكته ي دوم اينكه:

دربيت اول: "ي" برسر كوچك نشانگر واحديت هست و "يك" حشو محسوب ميشه. همين اتفاق درمورد "يك ديوانه اي " هم افتاده.

زياده گويي بنده رو ببخشيد.

باآرزوي موفقيت براي شما.

((آرامش نصيبتان))