پابوس صنوبر (تقدیم به اشبه الناس بالرسول الله- البته با کمی تاخیر)
چقدر لحن رجزهاش به حيدر رفته
كيست اين شير كه بر اسب به منبر رفته؟
قد و بالاش به باباش، به ليلا موهاش
چشم و ابروش به جدش به پيمبر رفته
نعره اش غرش شيرانه ي "جاء الحق" است
هرچه كفتار و شغال است كجا در رفته؟
پس كجـاييد؟ بياييد سـواران بـلا
اين جوان روي زمين حوصله اش سر رفته
خون به مهماني شمشير و خطر مي رقصد
باده به پاي خود اين بار به ساغر رفته
شاه شمشاد قد از زين به زمين مي افتد
تبر اي واي به پابوس صنوبر رفته
باغباني كه حسين است نمي ديد اي كاش
كه چها بر سر اين لاله ي پرپر رفته
گريه كمتر كني اي آب كه از پيش فرات
جاي دوري كه نرفته، لب كوثر رفته
تاریخ ارسال : 1390:4:25 | ارسال شده توسط : علی فردوسی
شاعر گرامی آقای علی فردوسی؛ بسیار زیبا سروده ای. سراسرش زیبایی بود لذا تمامش را به تکرار نوشتم . موفق و سلامت باشی.