ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مسافر دریا

خواب دیدم که شعر می خواندیم، دست می زد برایمان دریا
 
  لحن تو شور در دلم انداخت، چرخ زد سمت ناگهان... دریا
 
زیر لب مزه مزه می کردی، مرگ را، در کنار ماهی ها    
 
شکل تصنیف های خاطره ساز، ریخت آرام در دهان، دریا
 
آب پشت سرت نریخت کسی؟ ای مسافر، برو بلا دور است!
 
کاسه ای بدرقه به جای همه، کرده وقت سفر روان، دریا
 
باید آبی به تن کنیم همه، این عزا رنگ و بوی خاک نداشت
 
سینی گریه را تعارف کرد، استکان پشت استکان دریا
 
 میهمان تواند بعد از این، چند آواز نیمه ی شب ها  
 
ناخداهای مانده در طوفان، صخره ها، ماه، آسمان، دریا
 
رفتی از کوچه ی خداحافظ، به سلامت نمی رسم هرگز
 
 بغض های مرا بکش بیرون،  حرف های مرا بخوان، دریا!
 
بعد از این روی ماسه های تنت، می نویسم دل مرا بردی
 
موج بردار و پیش من برگرد، این زمستان، نرو، بمان دریا!
 
 
 
کلمات کلیدی این مطلب :  دریا- خداحافظ- شعر- کوچه ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/7/6 در ساعت : 13:3:10   |  تعداد مشاهده این شعر :  1037


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

رضا محمدصالحی
1392/7/6 در ساعت : 17:15:15
سینی گریه را تعارف کرد، استکان پشت استکان دریا

سلام بانو خیلی زیباست
نیره کاشی
1392/7/7 در ساعت : 19:6:27
سلام خانم ثابتی
غزلتان خواندنی بود

همواهپره طبع شعرتان آبی و مواج
بازدید امروز : 10,466 | بازدید دیروز : 10,735 | بازدید کل : 121,804,520
logo-samandehi