با سلام بر شاعر محترم وسلام بر دوستان شاعر وسلام بر عزیزانی که در نقد صاحب نظرند ومدت هاست دست به قلم نبرده اند.شاید بتوان از دوستان منتقد گله ای کرد که چرا بعضی اشعار را نقد وبعضی هارا نقد نمی کنند.مثلا در همین دوشعری که برای این مجال ستون نقد انتخاب شده بود بر شعر معید داستان چهار نقد نوشته شده ولی بر شعرخانم معین زاده نقدی نوشته نشده است.دوستانی که شعرشان در ستون نقد قرار می گیرد انتظار دارند شعرشان مورد نقد دوستان قرار بگیرد.بنده گاهی عمدا بر اشعار نقد نمی نویسم تا این شبه بوجود نیاید که این صفحه یا ستون سرقفلی دارد یا به تعبیر ارث پدری است. اما از سویی عزیزانی که شعهرشان در این ستون قرار میگیرد همیشه انتظار میکشند تا نقدی ونقد هایی بر شعرشان ارسال شود تا از این فرصت در جهت رفع نواقص شعر شان برآیند.
از همه دوستان صاحب نظر صمیمانه در جهت همکاری در بخش نقد دعوت می کنم.
واما چند نکته در مورد شعر فوق:
از ابتدا شعر تصویری ارائه می کند از مسافری که پشت در است واین تصویر یک مونولوگ را شکل میدهد که البته مخاطب خود را به جای شخصیت دوم یعنی کسی که درون خانه است قرار می دهد وسعی دارد آنچه مسافر پشت در می گوید بشنود
جدا از این گفت وگوی یک طرفه، به نظر میرسد شاعر در بسیاری از ابیات می توانسته است واژه هایی جایگزین کند تا ابیات کهنه و دور از زبان روزمره به نظر نرسند مثلا:ارض خدا،ابلیس،عداوت،رمیده واز این قبیل می توانستند به واژه های امروزی تری تبدیل شوند.
گاهی نیز تعابیری وترکیباتی در شعر به کار رفته اند که شاعر می توانسته با تغییری کوچک زبان را ارتقا دهد.مثلا:رنجیده پای خسته پرم، باز می کنید؟
از ویرگولی که بعد از پرم آمده به نظر میرسد شاعر یک ترکیب در نظر داشته وآن پای خسته پر است که می شد به جا آن اینگونه بگوید:رنجیده پای خسته،پرم باز می کنید؟ هر چند با این تعبیر هم موافق نیستم.
در مصراع اول به نظر من صوت"تق تق"به جای این که صدای در را به ذهن برساند به گونه ای آمده است که انگار مسافر پشت در با دهان خود صدای تق تق را ایجاد کرده است ومی گوید تق تق سلام.
از این سطر هم از نظر معنایی چیز خاصی نتوانستم برداشت کنم.وباید بگویم این مصراع از ضعف معنایی رنج می برد ونتوانسته پیام را خو برساند.
یا تعبیری که از این مصراع برداشت می شود:
باور کنید بی خطرم، باز می کنید؟
به جای آنکه به افراد داخل خانهمتذکر شود که از جانب من خطری شمارا تهدید نمی کند نوعی طنز شبیه به تعبیر کبریت بیخطر از سطر برداشت می شود.
از اینها که بگذریم شعر از مصراع هایی بسیار زیبا وقابل تامل هم بهره می برد که به نظر میرسد شاعر با اندکی تامل میتوانسته بقیه یمصراع های ضعیف تر را نیز اینگونه بسراید.سطر های زیبایی چون:
یک جرعه آب، جان مرا تازه می کند
سوزی نهفته در جگرم، باز می کنید؟
و
از هرچه خسته، خسته ترم، باز می کنید؟
در بین راه، قطب نمایم خراب شد
فرسنگ هاست در به درم، باز می کنید؟
در شهر من تجارت سنگ است، از شما
می خواهم آسمان بخرم ، باز می کنید؟
که این بیت اخیر که بیت پایانی شعر را هم تکیل داده است باعث شده تا شعر به سرانجام خوبی برسد.با وجود هرآنچه گفته شد روان بودن وزن از دیگر ویژگی های مثبت شعر بود.برای شاعر بهروزی آرزو دارم.یاحق