چایی روضه های تو شرب الشفای ما
حتی طبیب در حرمت مبتلای ما
قفلی نمانده است که بازش نکرده ایم
وقتی کلید میچکد از اشکهای ما
سبقت گرفته از همه مستان عالمیم
ما باده میزنیم خم اش چشمهای ما
مستان ز جلوه های نهان با خبرترند
محصول این مکاشفه شد سینه های ما
قلبم حرم، تپش تپش اش ذکر یا حرم
جریان زندگیست حسینیه های ما
ما نوکرت شدیم که ایمان بیاوریم
اسلام شد خلاصه ی در روضه های ما
این زندگی و هر چه در آن است مال غیر
هجران و اشک و ناله و ماتم برای ما
تاریخ ارسال :
1392/8/18 در ساعت : 17:35:50
| تعداد مشاهده این شعر :
827
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.