ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تاریخ خیره مانده به یک ناکجای سرخ



بعد از چقدر از پسِ هم شب، چقدر روز

تاریخ صفحه صفحه ورق می خورد هنوز


تاريخ صفحه مي خورَد و سال پشت سال

لـه مي شوند خاطره ها توي مشت سال

 
امّا میان این همه ایّامِ مثل هم

این روزهای ابری و گمنام مثل هم

 
هر سال فصل غربت و ماتم که می رسد

از ماه های سال، محرّم که می رسد


بی اختیار خاطره ای زنده می شود

عطر غمی غریب پراکنده می شود

 
عطر غریب تشنگی و عطر بغض مشک

تاریخ بغض می کند و قطره قطره اشک –

 
از چشم های سال سرازیر می شود

تاریخ گریه می کند و پیر می شود.

 
چشمان شرمسار زمین تا همیشه،  تـر

آه این چه زخمی است که هر سال تازه تر!

 
تاریخ غرق عطر غریب محرم است

« باز این چه شورش ست که در خلق عالم است»


بعد از هزار و سیصد و هفتاد و چند سال

می جوشد از گلوی زمین بغض های کال

 
جاری ست خون سرخ خدا در رگ زمان

دنیا اگر هنوز سرِ پاست بی گمان

 ***
سر می شونـد این همه هر سال های سرخ

تاریخ خیره مانده به یک ناکجای سرخ


تاریخ خیره مانده نگاهش به ناکجاست

خیره به بُهت پرچم سرخی که سال هاست –

 
در باد تاب می خورد آرام و با شکوه

چشم انتظار هیبت مردی که مثل کوه –

 
از بغض دیـرسال زمیـن کنده می شود

عطر غمی غریب پراکنده می شود.

***
دنیا هنوز مست شمیم محرم است

« باز این چه شورش ست که در خلق عالم است»



 

کلمات کلیدی این مطلب :  مثنوی محرم. نیره کاشی ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/8/19 در ساعت : 18:47:4   |  تعداد مشاهده این شعر :  623


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مرضیه عاطفی
1392/8/20 در ساعت : 11:46:9
سلام نیره جان
شاعرانه زیبا بود
اجرت با امام حسین(ع)
همواره آیینی باشی
یا علی(ع)
آرش پورعلیزاده
1392/8/23 در ساعت : 16:22:29
از چشم های سال سرازیر می شود / تاریخ گریه می کند و پیر می شود. ... چه مثنوی خواندنی و خوبی
علی یوسفیان کناری
1392/8/21 در ساعت : 8:34:30
سلام خانم کاشی
زیبا بود
برقرار باشید
بازدید امروز : 8,500 | بازدید دیروز : 13,569 | بازدید کل : 122,994,990
logo-samandehi