به نام خداوند قادر
درود بر همه همراهان گرامی
تاریخ تکرار مکرراتی است که باید یادمان باشد، تا در حوادث واقعه، جهت عبرت آموزی به آن ها رجوع کنیم...
آدم که نماینده ی عده ای می شود باید حق تمام موکلینش را در نظر بگیرد و استیفای حق علاوه بر تدبیر! شجاعت هم می خواهد، تا بتواند امید! به دنبال داشته باشد.
همه می دانیدم که: بخواهی دستت را از دهان کوسه ها بیرون بکشی کار بسیار دشواریست واقعا، تازه اگر بخواهی گوشت تنت لای دندانهایش هم نماند!!! ولی خوب تلاشت را باید بکنی... نباید بگذاری طمع یک دستت، جانت را به خطر بیندازد! ولی مفت و مسلم از همان یک دست هم که نباید بگذری!!!
غزلی تقدیم به کسی یا کسانی که این روزها با کوسه ها دست و پنجه نرم می کنند:
کربلا را یادتان باشد...
در موج طوفان ها خدا را یادتان باشد
اندیشه ها ی ناخدا را یادتان باشد
هم فکر آب و نان و صلح و امنیت باشید
هم کربلای جبهه ها را یادتان باشد
بد نیست گاهی مهره ها را هم عقب بردن
اما در این میدان گِرا را یادتان باشد
گرگ و سلام بی طمع؟! وای از خیال خام
دستان آخر در حنا را یادتان باشد!
باید بپردازیم قدری هم بها اما
حد و حدود این بها را یادتان باشد
از حُسنِ نیّت هایشان وقتی سخن راندند
آن ظلم های ناروا را یادتان باشد
قربانی غفلت نباید کرد عزت را
شد درس عبرت،... کربلا را یادتان باشد
مربع
پندِ ظریفِ آخرین مصرع، برای کیست؟!
زیر نظر دارم شما را... یادتان باشد
مجتبی نادری طاهری