ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مثنوی راس مطهر سید و سالار شهیدان (ع)
 با الهام از روایت < دیر راهب > صامت یروجردی (رحمه الله علیه ).

اطاله ی کلام را به حدیثی پوزش میطلبم.
سوال شد از امام زین العابدین (ع):
کدام صحنه ی کربلا سخت و دردناک بود؟
فرمود : الشام ..الشام ..الشام. ---------------------------------------------------------------------
بازهم دل نوحه ای آغازکرد....صفحه ای از دفتر غم باز کرد .
باز هم ماه محرم سر رسید.... باز رنگ خون شده چشم سفید.
سنگ خون میگرید از ظلم وجفا.... بر سری که ذبح گشته از قفا.
کیست آن سر؟سید باغ جنان...شانه میزد فاطمه بر تار آن.
مصطفی را زینت آغوش بود ...بسکه زیبا بودوبس دل می ربود.
مخزن اسرار بود و با صفا.....مرهمی بر زخم دل، کان شفا.
با هزاران چهرۀ دنیای دون ...چهره ای دیگر نموده رخ برون.
داد فرمانی جفا کار پلید....وارث هند جگر خوار ,آن یزید.
باید اینک جانب شط فرات ...بر کتاب ظلم ,خون گردد دوات.
جمع اضداد از محالات است ,پس ....از چه رو ضدین گشته همنفس.
تشنگان جمع اند در دشت جنون ...هم زبی آبی و هم عطشان خون.
آل طاها را دریغ از قطره آب...یک بیابان بود و دریای سراب.
پس مسلمانی کجا و دین کجاست....گوئیا در کربلا محشر بپاست.
روز موعود آمده دیدار یار ...تا که سر بی تن به نی گردد سوار.
امتی غافل که دین را باختند ....اسب ها بر پیکر دین تاختند.
فاجعه بسکه بزرگ است ووسیع...چشم حق بین بسته کردار فجیع.
بگذرید از آن دیار پر بلا ....رو سوی شام آورید از کربلا.
کینۀ بدراست یا خشم حنین...زینت نیزه شده راس حسین.
سر نشین نیزه ها سر های پاک...شرمسار ازپیکر پاک است خاک.
آل پیغمبر اسیر کینه ها ...از چه رو آتش نگیرد سینه ها .
چیست یا رب راز این حکمت ,چرا؟...بسته شد زنجیرها بر دست وپا.
خصم زینب را اسیری می برد....غصه او را رو به پیری می برد.
گاه تیمار یتیمان میکند ...گاه هشدار لئیمان میکند.
این اسیران از تبار عصمت اند ...جمله از دامان معصومیت اند.
جدشان را گشت واجب نافله ..وای طفلی باز ماند از قافله.
میرود زینب کنارش یار نیست ..همره زینب بجز اغیار نیست .
کاروان منزل به منزل میرود ...همره این کاروان دل میرود.
همدم زینب سری از تن جداست ....این سر ببریدۀ خون خداست.
قوم جرار و جرس آواز خوان ...گفت باآن سرخدای لامکان.
بهر تسکین یتیمان و زنان ...روی نیزه یا حسین قرآن بخوان.
سوره کهف است صوت روی نی ....بشنوید ای مست ,دنیا مست می.
ای کسانی که دل از حق بسته اید...دست با خون الهی شسته اید.
بشکند آن دستهای کینه توز .......بشنوید از ناله های سینه سوز.
کی فلک خورشید روی نیزه دید؟...آفتابی بود و نورش می دمید.
کوفیان بودند و آن افکار خام .......بر اسیران خارجی دادند نام.
خولی بی دین و بی شرم, از جفا....کرد سودایی پلید آن بی حیا.
زر خرید و در قبالش دین بداد ....آن سر زیبا به خاکستر نهاد .
منزلی هم در مسیر کاروان ........بود در نزدیک دیر راهبان.
راهبی وارسته  در آن دیر بود ......سالها آنجا عبادت می نمود .
ناگهان دید انقلابی شد بپا.........خواست تا سازد حقیقت برملا.
در برون دیر دید او یک سپاه ...غرق در زینت ولیکن روسیاه .
همره لشکر اسیرانی که بود .......چهره ها پر نور خلاق ودود.
بر سر نیزه بدید او آفتاب..........رفت فوری سوی لشکربا شتاب.
گفت راهب : کیست سردار شما ...شمر جست از جا و آمد در صدا .
این منم فرمانده لشکر بگو ...چیست مقصود تو از این جستجو.
 گفت نصرانی که از بهر خدا ... راز این سرها به روی نیزه ها .
چیست؟ گو بر من اسیران کیستند؟...گو.مگر اینها مسلمان نیستند ؟.
گفت شمر دون که اینها یاغی اند ....خارجی هستند و بر دین طاغی اند .
زین سبب سرها زتن کردم جدا ...تا رضا گردد بدین کارم خدا.
جسمشان مانده بدشت کربلا ....خونشان داده به شمشیرم جلا .
این سرازآن حسین بن علی است....خنجرم ازخون این سرمنجلی است..
این اسیران می برم بایک نوید ...بر خلیفه ,نام او باشد یزید.
گفت راهب پیش خود ای بی حیا ...در پی حق یزیدی یا خدا؟.
پس نه تنها حق, خدا نشناختی ....قعر دوزخ خانه ات را ساختی.
سوخت قلب نازکش زین ماجرا ...گفت با آن قوم شرمحض خدا .
دارم از ارث پدر یک کیسه زر ...می دهم یک شب امانت بهر سر .
روح شمر از این سخن پرواز کرد...سر به زر داد و طرب اغاز کرد .
زین عمل ان بی حیا بس شاد شد...ان سر زیبا شبی آزاد شد.
رفت سوی دیر راهب با شتاب ...شست آن سر با گلاب و مشک ناب.
هاتفی در گوش وی داد این ندا ...کای مسیحایی ,مسیحا شد رضا.
شاد شد روح الله از سودای تو....زین عمل تضمین شد فردای تو.
رفت نصرانی به کنج دیر و دید ....ماتمی و انقلابی شد پدید.
باز شد دروازه های آسمان ....دسته ای گل از گلستان جنان .
شش زن معجر سیه خون گشته عین ...ذکر واویلا و ذکر یا حسین .
حلقه ی ماتم به دور سر زدند ...سینه برآن  راس بی پیکر زدند .
آ سیه , حوا و سارا آمده......هاجر و مریم,صفورا امده .
ماه و خورشید و تمام اختران .....هم ملائک در عزا شیون کنان .
بار دیگر آسمان اعجاز کرد ...ناله ای دیگر خدیجه ساز کرد.
باز بانکی آمد از پیک سروش ...کای مسیحی چشم بر بند از خروش.
چشم حق بین بست راهب زان سخن ....میرسد شیون از آن بیت الحزن.
از تحیر باز بام آسمان ......  باز شد  ام ابیها زا ن میان.
آمده زهرای غمخوار حسین ...با دل خون گشته زوار حسین.
ای عزیز فاطمه کو پیکرت ...ظلمت دوران چه کرده با سرت.
گه به مطبخ ,گاه دیر و گه به نی ...گاه بر جام طلا در بزم می.
جان مادر کو علی اصغرت؟......کو علمدار تو و کو اکبرت .
زین مصیبت بس گریبان چاک شد...ناله ها در عرش و هفت افلاک شد.
نالۀ جانسوز بس در گوش رفت ...طاقت از راهب شد و از هوش رفت.
تا بخود آمد دگر کس را ندید ....خود گریبان زین غم عظما درید.
گفت نصرانی که ای کان سخا....گو کدامین سروری  ای با صفا .
گوئیا شاهنشهی ؟ سردار دین ؟  .. ...کیستی ای مظهر حق الیقین.
بر تــمــنــّــا آمـدم  درگاه  تو ........ کن شفاعت تا  بپویم راه تو.
گفت سر: هستم عزیز مرتضی . ..مادرم زهرا و دخت مصطفی .
در منــای عاشــقی ســـر داده ام    .اکبر و عباس و اصغر داده ام.
درد من ای راهب از حد شد برون ...دین جدم کرده ام بر پا بخون .
 من شفیع شیعیان سلطان عشق ......بسته ام در کربلا پیمان عشق .
با چنین سختی که دادم امتحان ........کرده ام امضا برات شیعیان.
اینک ای راهب بکن زنار تن ....شو مسلمان و صف محشر زمن .
ذیفر امضا گشته از راهب برات ... جهد کن روزی تو هم یابی نجات.
......................................................
آجرکم الله فی مصیبه الحسین(ع).
اَللّـهُمَّ الْعَنْ اَوَّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَآخِرَ تابِع لَهُ عَلى ذلِكَ، اَللّـهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ الَّتي جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ (عليه السلام) وَشايَعَتْ وَبايَعَتْ وَتابَعَتْ عَلى قَتْلِهِ، اَللّـهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعا
عظم الله لنا ولكم الأجر بذكرى فاجعة كربلاء..!!
کلمات کلیدی این مطلب :  دیر راهب ، راس حسین ، کربلا ، شام ، زینب ، اسیر ، معصومیت ، ام ابیها ،

موضوعات :  آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/8/26 در ساعت : 14:16:41   |  تعداد مشاهده این شعر :  1021


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

همایون علیدوستی
1392/8/26 در ساعت : 22:15:9
آجرک الله جناب ذیفر /شور حسین است چها می کند.
..................................
استاد عزیزم جناب علیدوستی گرامی.
عنایت تان را از عمق دل و جان ارج می نهم .
وقت شریفی که مبذول فرمودید توتیای دیده و سپاسگزارم.
ماجور و موید باشید.
علی‌رضا پیش‌بین
1392/8/26 در ساعت : 21:20:59
با سلام



بسیار زیبا و تاثیرگذار بود هم از لحاظ لفظ و معنی وهم تسلط جناب عالی برمفاهیم دینی. آموختم عزیز.
---------------------------------------------------
دوست شاعر و مهربانم جناب پیش بین عزیز .
نظر لطفتان را از دل و جان سپاسگزارم .
در کنار شما و بزرگان علم و ادب , مشاقی میکنم .
اجرتان با سرور آزادگان و خسرو دلباختگان , حضرت ابا عبدالله الحسین .(ع)
عبدالله عمیدی
1392/8/26 در ساعت : 20:47:5
سلام بر شاعر بزرگوار و عزیز
درود بر دل کربلایی و زلال نگاهت
آجرک االه
................
جناب عمیدی عزیز .
درودها بر شما . از لطف تان سپاسگزارم . اجرتان با کربلا ئیان .
مرضیه عاطفی
1392/8/27 در ساعت : 11:35:52
سلام و آجرک الله

اجرتان با حضرت سیدالشهدا(ع)

در پناه امام عصر(عج) پیروز باشید

یا علی(ع).
.....................
سلام .
درود بانو عاطفی گرامی.
حضور پر مهرتان را سپاسگزارم. . .
مهر ,شفاعت و گوشه ی چشم اهل بیت عصمت و طهارت (علیهما السلام ) را برایتان مسالت میدارم .
ماجور باشید.
دکتر آرزو صفایی
1392/8/26 در ساعت : 17:7:39
درود استاد نیک مهر
بسیار بسیار زیبا سرودید
اوج ظلم رفته بر خاندان حسین (ع) را نمایان کردید با این سروده
دست مریزاد و جاوید باشید.
................................
بانوی فرزانه خانم دکتر صفایی گرامی .
از بذل عنایت شما بزرگوار و بابت وقت شریف تان که عنایت فرمودید .
از جان سپاسگزارم.. شفاعت شان را برای تان مسالت میدارم.. .
ابوالقاسم افخمی اردکانی
1392/8/27 در ساعت : 0:24:24
درود بر استاد ذیفر عزیز
بسی استفاده بردیم ... دست مریزاد استاد
جزاک الله خیرالجزاء
یاحسین شهید.
........................
استاد افخمی اردکانی عزیز.
لطف و عنایت شما بزرگوار را سپاسگزارم. .
باز معذورم از اطاله کلام که موجب تسدیع وقت شریف شما عزیز و دوستان شاعرم شده .
امید که کمترین را به بزرگی خود ببخشید.
بازدید امروز : 5,504 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,961,897
logo-samandehi