ای هم نفس ز ابرو و سیما گره گشای!
از همگنان به همّـــتِ والا گره گشای!
تا بُگسَلَد ز کــارِ تـو مولا دو صد گره
اکنون ز کارِ بنــده ی مولا گره گشای!
با ثامنُ الحُجَج(ع) اگرت التفات هست
از پایِ آهـــوانِ سبُـــک پا گره گشای!
خواهی اگر صیام و قیـامت شود قبول
از قـــوم در قیـامتِ دنیـــا گره گشای!
چشمی اگرگریست زِبی مهریت کنون
چون چشمِ مهرمی طلبی باگره گشای؟
جــاه و مقام سود نبخشد به روز حشر
ازجان مُرده در غم سـودا گره گشای!
یا رب زِ کارِ واحـــــد و آحـادِ بندگان
با دستهــایِ بــی رَمَقِ مــا گره گشای!
تاریخ ارسال :
1392/8/27 در ساعت : 22:36:19
| تعداد مشاهده این شعر :
771
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.