ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



استاد قزوه را نشناخته اند هنوز...


به نام خداوند بصیر باالعباد
در رابطه ماجرای شعر استاد قزوه و انتقادات (به نظر بنده) نابجایی که بدان رفته بود خواستم توضیحاتی داده و شعری تقدیم کنم...
کج فهمی یا سوء برداشت ممکن است برای هر کسی پیش آید ولی اگر از جانب شعرا باشد گران است بر آدم... می پرسید چرا؟؟
چون زبان شعر را شعرا می شناسند و می دانند از یک بیت میتوان چندین صفحه برداشت های متفاوت کرد.
اینکه عده ای انتقاد استاد قزوه را به بی احترامی تعبیر کرده اند جای سوال دارد . واقعا
اولا شعر از علیرضا قزوه است نه مجتبی نادری طاهری!!! یعنی از کسی است که زبانزد است خودش در شعر آیینی و عاشق اهل بیت(علیه السلام) و ... بوده و هست و این بر هیچ کس پوشیده نیست. پس باید در برداشت هامان این مهم را در نظر بگیریم.
دوم آنکه ابیاتی که خطابش به عده ای است را چرا بعضی به خودشان گرفته اند و به همه تعمیم داده اند؟؟؟
اگر آن افرادی که استاد قزوه در شعرشان از آن ها نالیده اند اصلا وجود ندارند و همه مداحان و .... و همه کارهایی که در عزاداری های امام حسین(ع) روی میدهد بلا استثنا درست است و کامل که هیچ، ولی اگر اعتقاد داریم(که به نظرم همه داریم) که عده ای هم هستند که در عزاداری ها خرافه رواج می دهند و شبه مداحند و اعمال دور از شان محرم انجام می دهند، نباید به گلایه های علیرضا قزوه خرده بگیریم که حتما روی صحبت ایشان با آن هایی بوده است که در صراط مستقیم عزاداری ها نبوده اند...
نهایتا باید استاد قزوه را به خاطر این خضوع و این حرکت شجاعانه در اصلاح شعرشان تحسین کرد، نه بدان خاطر که ایشان مثلا اشتباهشان را تصحیح کرده اند، نه، بلکه بدان خاطر که با این کارشان برداشت های غلط و سوء تفسیرهای عده ای، که پیامدهای ناگواری ممکن بود به دنبال داشته باشد را، خنثی نمودند.
این از بزرگواری ایشان بود واقعا...
بنده حقیر البته کوچکتر از آن بودم که این حرف ها را بزنم ولی قبل از اصلاح هم که شعر استاد قزوه را خوانده بودم، هرگز چنان برداشت هایی که عده ای کرده بودند را نکردم و امیدوارم که عده ای هم که به گلایه برخاسته بودند، انتقادشان از روی حسن نیت بوده باشد نه خدای ناکرده از روی حسادت یا به قصد تخریب استاد قزوه(آن هم از آن دست تخریب هایی که این سال ها بر سر خیلی ها در کشور ما فرو میریزد و از جاهای دیگر آب می خورد!!)
((ببخشنددوستان و اساتید، که متن را فی البداهه در سایت تایپ کردم و ممکن است اشکالاتی داشته باشد))
مجتبی نادری طاهری (28/8/92) کاشان
 
و اما غزل:

مُردیم دیگر از غیاب باغبان، مُردیم...
 
مُردیم از کج فهمی این مردمان، مُردیم
خوردیم از بس خون دل از دستشان، مُردیم
تا آمدیم از جهل آنها پرده برداریم
از طعنه و بدگویی و زخم زبان، مُردیم
منشور تردیدند و هرباری به یک رنگند
از دست حزب باد یکسر در گمان، مُردیم
گلهای خودرو در میان بلبلان مست
مُردیم دیگر از غیاب باغبان، مُردیم
مُردیم از بس اولویّت ها به هم آمیخت
معیار ها از بس فقط شد آب و نان، مُردیم
کوهیم اما ترس داریم از سخن گفتن
از برف سنگین نگاه این و آن، مُردیم
هِی سوختن، هِی ساختن، دَم بر نیاوردن
از زندگی با یک دل آتشفشان، مُردیم
 
مجتبی نادری طاهری


موضوعات :  اجتماعی ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1392/8/28 در ساعت : 3:19:59   |  تعداد مشاهده این شعر :  944


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

صمد ذیفر
1392/8/28 در ساعت : 10:9:30
سلام .
جناب نادری طاهری گرامی .
با درود به استاد قزوه ی عزیز و شما دوست شاعر , با عنایت به کلام حق :
:{{...قد تبین الرشد و من الغی ...}}.
امید و انتظار بر این است که در جمع اهل ادب و قلم نقدها در جهت رشد و تعالی صراط مبین و روشن حق باشد . که این از فضائل است و بدور از زذائل.. توفیق همه عریزان را از هادی ومنعم راه رشد و صراط مستقیم مسالت میدارم... سرافراز باشید..
ارمغان بهداروند
1392/8/28 در ساعت : 8:29:8
قزوه براي ما كه با شعرش هميشه محشور بوده ايم. حاضريم در اين غزوه با قزوه باشيم و پيراهن شعرش را بپوشيم...
مجتبی نادری طاهری
1392/8/28 در ساعت : 9:52:52
سلام بر جناب بهداروند عزیز
شما لطف دارید به بنده و اینجانب نیز ادعایی بر درستی تمام گفته هایم ندارم و عرض هم کردم که نظرم کاملا شخصی بود در این رابطه ... ولی هنوز هم بر درستی اصلاح این شعر از جانب جناب قزوه پافشارم چرا که آن قبیل افرادی که می نشینند بر اسب تخریب آدم هایی نیستند که بشود با سادگی از چنگ مکرشان رها شد و باید در اسرع وقت با یک پاتک حمله هاشان را خنثی نمود...
" در دروازه را می توان بست اما در دهان مردم را نه"!!
در آخر شاید باز هم نظر بنده به کام عده ای خوش نیاید که بخشششان را طلبیده و بر شخصی بودن این تفکر تاکید دارم...
از شما دوست خوب و بزرگوار هم به دلیل دقت و لطفی که دارید سپاسگزارم
یا علی
ارمغان بهداروند
1392/8/29 در ساعت : 7:44:38
جناب نادري: در متن هرگز به مطلب شما تعريضي نيست و سراسر توجه من به حاشيه پردازان بوده است و هم در آغاز و هم در پايان از ادب و احترام شما به قزوه ي عزيز به نيكي ياد كرده ام. از همسايگي با شما خرسندم. درود
ارمغان بهداروند
1392/8/28 در ساعت : 8:27:42
دوست عزيزم: احساسات شما قابل ستايش است و ستايش عليرضا قزوه نيز قابل ستايش تر...
بسيار وقت ها در ادبيات اين ناهمواري پيش آمده است كه بر شعري بنا به خوانش ناصحيح، بدفهمي، كج خلقي و گاه غرض ورزي مخاطب اسب رانده شده است و بر شعر رژه رفته اند.
در اين كه مخاطب خاص اين شعر منحصراً از سطر سطر آن لذت برده است شكي نيست كه اين شعر نيز از فراوان شعرهايي است كه از او به وجد خوانده ايم اما عميقاً با تغيير ايجاد شده مخالف بودم كه شعر پياده روي خيابان نيست كه هرازگاهي به تجمع چند جاهل بند آيد و تشويشي ايجاد شود.
اين نوع شعر (يادآوري كنم كه خطاب شعر آييني صحيح نمي باشد و بايد به دنبال نام شايسته تري براي آن باشيم كه همه ي شعرها به آييني هستند و شعر بي آيين نداريم و نام بامسماتري براي آن بايد جستجو كرد) شعر عاطفه ي محض نيست و بايد دانسته هايي از رويدادهاي تاريخي عقبه ي آن داشته باشي كه ظاهرا دوستان حاشيه پرداز از آن به درستي آگاهي نداشته اند و غرض در طبعشان موكد بوده است به قول بيهقي...
به هر حال به شما و به ادب
امیر سیاهپوش
1392/8/29 در ساعت : 9:7:36
سلام بر شما شاعر متعهد و هوشمند
حرف شما حرف دل ماست. ممنون از دفاع متین و پر شورتان.
به نظرم این جمله را اصلاح بفرمایید بهتر است:
«متاسفانه جناب قزوه با بد نامردهایی طرفند ولی الحمدلله که شیوه مبارزه با این قبیل را نیز خوب بلدند...»
همه ی دوستان ناقد را اهل این قبیله ندانید. شک نکنید خیلی از ناقدان شاعر یا مداح حسن نیت دارند و غرضی جز اصلاح در بیانشان نیست.
زنده باشی
بازدید امروز : 8,030 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,563,990
logo-samandehi