سلام . جناب نادری طاهری گرامی . با درود به استاد قزوه ی عزیز و شما دوست شاعر , با عنایت به کلام حق : :{{...قد تبین الرشد و من الغی ...}}. امید و انتظار بر این است که در جمع اهل ادب و قلم نقدها در جهت رشد و تعالی صراط مبین و روشن حق باشد . که این از فضائل است و بدور از زذائل.. توفیق همه عریزان را از هادی ومنعم راه رشد و صراط مستقیم مسالت میدارم... سرافراز باشید..
|
قزوه براي ما كه با شعرش هميشه محشور بوده ايم. حاضريم در اين غزوه با قزوه باشيم و پيراهن شعرش را بپوشيم...
|
سلام بر جناب بهداروند عزیز شما لطف دارید به بنده و اینجانب نیز ادعایی بر درستی تمام گفته هایم ندارم و عرض هم کردم که نظرم کاملا شخصی بود در این رابطه ... ولی هنوز هم بر درستی اصلاح این شعر از جانب جناب قزوه پافشارم چرا که آن قبیل افرادی که می نشینند بر اسب تخریب آدم هایی نیستند که بشود با سادگی از چنگ مکرشان رها شد و باید در اسرع وقت با یک پاتک حمله هاشان را خنثی نمود... " در دروازه را می توان بست اما در دهان مردم را نه"!! در آخر شاید باز هم نظر بنده به کام عده ای خوش نیاید که بخشششان را طلبیده و بر شخصی بودن این تفکر تاکید دارم... از شما دوست خوب و بزرگوار هم به دلیل دقت و لطفی که دارید سپاسگزارم یا علی
ارمغان بهداروند
1392/8/29 در ساعت : 7:44:38
جناب نادري: در متن هرگز به مطلب شما تعريضي نيست و سراسر توجه من به حاشيه پردازان بوده است و هم در آغاز و هم در پايان از ادب و احترام شما به قزوه ي عزيز به نيكي ياد كرده ام. از همسايگي با شما خرسندم. درود
|
|
دوست عزيزم: احساسات شما قابل ستايش است و ستايش عليرضا قزوه نيز قابل ستايش تر... بسيار وقت ها در ادبيات اين ناهمواري پيش آمده است كه بر شعري بنا به خوانش ناصحيح، بدفهمي، كج خلقي و گاه غرض ورزي مخاطب اسب رانده شده است و بر شعر رژه رفته اند. در اين كه مخاطب خاص اين شعر منحصراً از سطر سطر آن لذت برده است شكي نيست كه اين شعر نيز از فراوان شعرهايي است كه از او به وجد خوانده ايم اما عميقاً با تغيير ايجاد شده مخالف بودم كه شعر پياده روي خيابان نيست كه هرازگاهي به تجمع چند جاهل بند آيد و تشويشي ايجاد شود. اين نوع شعر (يادآوري كنم كه خطاب شعر آييني صحيح نمي باشد و بايد به دنبال نام شايسته تري براي آن باشيم كه همه ي شعرها به آييني هستند و شعر بي آيين نداريم و نام بامسماتري براي آن بايد جستجو كرد) شعر عاطفه ي محض نيست و بايد دانسته هايي از رويدادهاي تاريخي عقبه ي آن داشته باشي كه ظاهرا دوستان حاشيه پرداز از آن به درستي آگاهي نداشته اند و غرض در طبعشان موكد بوده است به قول بيهقي... به هر حال به شما و به ادب
|
سلام بر شما شاعر متعهد و هوشمند حرف شما حرف دل ماست. ممنون از دفاع متین و پر شورتان. به نظرم این جمله را اصلاح بفرمایید بهتر است: «متاسفانه جناب قزوه با بد نامردهایی طرفند ولی الحمدلله که شیوه مبارزه با این قبیل را نیز خوب بلدند...» همه ی دوستان ناقد را اهل این قبیله ندانید. شک نکنید خیلی از ناقدان شاعر یا مداح حسن نیت دارند و غرضی جز اصلاح در بیانشان نیست. زنده باشی
|