ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مادر و پسر

بعد عمری دعا و نذر و نیاز، بعد یک عمر خون دل، زادش
عاشق و پاک تا بزرگ شود، شیر هر بار با وضو دادش
 
پسرش هر زمان زمین می خورد، جای او زنده می شد و می مرد
عشق این است و اینچنین بسته است جان مادر به جان اولادش
 
باز هم دود می کند اسپند، - بَه، چه مردی شده برای خودش!
چشم بد کور و گوش شیطان کر، - بَه، چه رعناست شاخ شمشادش!
 
کاسه ی آب پر شد از اشکش، پسرش رفت و کاسه خالی شد
پسرش رفت، جان او هم رفت، گرچه با دست خود فرستادش
 
هشت سال انتظار پی در پی، می رسد از سفر ولی پس کی؟
قاصدک کاش خوش خبر برسد تا نداده است غصه بر بادش
 
هشت سالِ تمام منتظرش، می رسد جای او ولی خبرش
این خبرها شنیدنش سخت است، چه کسی می رسد به فریادش
 
مثل هر مادری دلش می خواست سر و سامان بگیرد او، اما
حجله بستند کوچه های محل آخر او را نکرده دامادش
 
شمع شد، رفت رو به خاموشی، عاقبت پیری و فراموشی
ولی آلزایمر شدیدش هم پسرش را نبرد از یادش

کلمات کلیدی این مطلب :  مادران شهداء ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1392/9/3 در ساعت : 16:50:56   |  تعداد مشاهده این شعر :  3118


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

پونه نیکوی
1392/9/4 در ساعت : 10:38:3
سلام جناب آقاي فردوسي
خواندم و لذت بردم با اينكه با اين مضمون بسيار شعر خوانده ام و شنيده ام اما برايم رنگ و بوي تازه اي داشت از هشت سال ايثار گفتن و نوشتن برايم في نفسه مجذوب كننده است و اگر اين احساس با شعري از قلم جادويي شما بياميزد دو چندان مي شود. ذكاوت بصري شما را در ديدن و به تصوير كشيدن رنجي مادرانه ارج مي نهم اما يك نكته ؛ در بيت آخر با اينكه به فراموشي اشاره شد، پشت سرش آلزايمر، تكراري و براي شعر شما ثقيل به نظر مي رسد. فكر مي كنم مصراع آخر جوابگوي نياز شعر لطيف شما نيست.
خدا بر حُسن شما بيافزايد.
افرا عسکریان
1392/9/8 در ساعت : 15:7:54
سلام جناب فردوسی
من این غزل را نسبت به کارهای دیگر شما مخصوصا غزلی که در یاسوج خواندید و بسیار لذت بردم ،ضعیف می بینم به دلایل زیر:
1- استفاده بسیار از حرف "ش" تقریبا 50 بار خاصه انکه برخی از این "ش" ها شناسه هم می باشند
2- استفاده از قافیه های شمشاد و اولاد و داماد که با تصایر شما تداعی کننده یک چیز هستند و کارکردی مجزا ندارند
3-قافیه ی زادش در مصرع اول که دریچه ی ورود به دنیای غزل محسوب می شود بسیار مخاطب را آزار می دهد
4-اگر چه می توانید برای ضعف های دستور زبانی خود توجیه یا دلیل منطقی بیاورید اما در عرف کلام دچار تزلزل معنا می باشید
5-کلمه ی آلزایمر با توجه به فضای کلاسیکی محض و استفاده از کلماتی که در یک مجموعه تعریف می شوند مناسب نیست
6- ش در مصرع آخر و استفاده از ضمیر سوم شخص مفرد ( سه بار) واقعا از شما بعید بود
7-و ضعف های دیگری از این دست
مانا باشی برادر
علی فردوسی
1392/9/9 در ساعت : 0:52:36
سلام دوست

در پاسخ به موارد مطرح شده باید عرض کنم

1- وارد نیست
2- وارد نیست
3- وارد است
4- وارد نیست
5- به نظر من وارد نیست
6- وارد نیست

یا علی
صادق شهبازی
1392/9/3 در ساعت : 18:17:44

عرض سلام..

درود بر تو شاعر ، چقدر زیبا سرودی، پاینده باشی.
محمد شکری فرد
1392/9/3 در ساعت : 19:15:9
دست مریزاد جناب فردوسی...سوزناک بود...

زنده باشید.
سارا وفایی زاده
1392/9/5 در ساعت : 10:39:54
درود جناب فردوسی
عارفه دهقانی
1392/9/4 در ساعت : 23:57:49
سپاس از شما
عباس خوش عمل کاشانی
1392/9/3 در ساعت : 18:18:21
درود و فراوان درود.مثل همیشه اثری موثر و جاندار ارائه کرده اید....واما «اسفند» را «اسپند» کنید و فعل «نکرده دامادش» را «نکرد دامادش».بدرود.
علی فردوسی
1392/9/3 در ساعت : 21:20:57
سلام جناب خوش عمل عزیز



در مورد اسپند به روی چشم، سمعا و طاعتا



اما در مورد "نکرد دامادش" به نظرم معنی بیت درست نیست. فعل و فاعل با هم همخوانی ندارد به گمانم
مطهره عباسیان
1392/9/5 در ساعت : 9:44:51
عالییییییییییییییییییییییییییی
عباس خوش عمل کاشانی
1392/9/4 در ساعت : 13:35:19
درودی دیگر:اگر منظورتان حشو ضمیر است چه «نکرده»باشد چه «نکرد» این حشو وجود دارد.اما در بیت به فعلهای «می خواست» و «بستند» نگاهی کنید!
علی فردوسی
1392/9/4 در ساعت : 21:28:29
در مصراع دوم فاعل "کوچه های محل" است. در واقع مصراع دوم اینگونه است: کوچه های محل آخر برای او نکرده دامادش حجله بستند. دلیل برداشت شما این است که فعل "بستند" فعل متعدی است و شما دنبال مفعول می گردید ولی در ایجا "را" مفعولی نیست و به معنی "برای" است
زهرا شعبانی
1392/9/25 در ساعت : 9:1:32
مادر که باشی با تک تک این مصرع ها اشک می ریزی حتی اگه پسرت تو آغوش ت باشه...
بازدید امروز : 7,842 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,964,235
logo-samandehi