شبیه طفل غریبی، پیاده در راهی
دلم برای خودم تنگ میشود گاهی
همیشه ساکت و سردم شبیه برکه و تو
خیال عکس در آب اوفتاده ی ماهی ...
که سنگ میزنم از زندگی من برود
کنار حسرت تنهایی ام شبانگاهی
نبوده ای و نبودت چه طعنه ها زده است
به ساحل تنِ تبدارِ در دل چاهی
همیشه قسمتم این است دیدنت از دور
و این سوال: که آیا مرا تو میخواهی؟
تاریخ ارسال :
1392/9/9 در ساعت : 6:0:26
| تعداد مشاهده این شعر :
761
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.