ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



غزل شب یلدا!

ماه رد می‌شد از شب یلدا، ولی انگار بی‌خبر بودیم
سایه‌هاهم بلندتر بودند، شاد از آن جشن مختصر بودیم
 
پای این صخره سفره گستردیم، باده‌مان چای قندپهلو بود
شب سردی که گرم خاطره از کودکی‌های یکدگر بودیم
 
صفی از مرغ‌های ماهی‌خوار آمدند از اجل معلق‌تر
فکر اندوه ماهیان آنجا از همه عمر بیشتر بودیم
 
ماسه‌ها از تلاطم امواج زیر پامان تکان تکان خورند
در مه‌آلود ساحل بی‌تاب، چون دو تا قوی همسفر بودیم
 
سیلی موج‌ها مکرر شد، ناگهان صخره‌ها کم آوردند
چشم بر موج‌های ساحل‌کوب، محو هنگامه ی خطر بودیم
 
قصه ی کودکانه ی خود‌ را شب یلدا به ماه می‌گفتیم
گاه بالای تخته سنگی نیز در خیال از ستاره سر بودیم
 
یادم آمد که باد می‌آمد شب یلدای کودکی‌هایم
خواهرم سوزنی به دستش رفت، دور قالیچه با پدر بودیم
 
شب یلدای دیگری اما مادرم در گدازه ی تب بود
داشت تا صبح سخت می‌لرزید، ما سراسیمه پشت در بودیم
 
عابر صخره‌های ساحلی‌ام موج‌ها در دلم می‌آشوبند
بر همین صخره خوب یادم هست، شبی این‌گونه تا سحر بودیم
 
 
1/10/91.بندر عباس
 

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/9/30 در ساعت : 23:9:37   |  تعداد مشاهده این شعر :  1005


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نغمه مستشارنظامی
1392/10/1 در ساعت : 2:53:2
یلدا در جنوب حس غریبی دارد.4 سال است که در کیش یلدای شرجی را تجربه کرده ام
زیبا سروده اید پاینده باشید
علی‌رضا ناصری
1392/10/6 در ساعت : 16:52:0
درود بر شما
خواندم و آموختم از سروده زیبایتان
مانا باشید گرامی
محمدمهدی عبدالهی
1392/9/30 در ساعت : 23:25:21
عابر صخره‌های ساحلی‌ام موج‌ها در دلم می‌آشوبند
بر همین صخره خوب یادم هست، شبی این‌گونه تا سحر بودیم


سلام و عرض ادب استاد
لذت بردم
ماجور باشيد
حسین احسانی فر
1392/10/5 در ساعت : 18:31:48
صفی از مرغ‌های ماهی‌خوار آمدند از اجل معلق‌تر

سلام
بسیار زیبا سراییدید جناب انصاری نژاد
محمدرضا سلیمی
1392/10/1 در ساعت : 19:13:35
سلام استاد
دست مريزاد
زنده باشيد
دکتر آرزو صفایی
1392/10/1 در ساعت : 11:17:30
درود بر شما
بر دل نشست
نویسا بمانید
اکبر نبوی
1392/10/1 در ساعت : 10:54:55
درود بر جناب انصاری نژاد گرامی
بسیار زیبا و دلنشین بود. لذت بردم. دست مریزاد.
سرافراز باشید و هماره دریایی.
بازدید امروز : 15,249 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,971,642
logo-samandehi