ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تقدیم به سقای آب و ادب...


هوالجمیل


حتی نرنجاند از خودش یک مشت ترسو را

بخشید از روی سخاوت دست و بازو را
 

تا خاطراتی را نهان سازد بر آن میگشت

پنهان بسازد از برادر زخم پهلو را
 

عباس ماهی خنده رو بودست، اخمو نیست!

تا کی ببخشم حرف مداحان بدگو را؟!
 

او غیر وقت جنگ لبریز تبسم بود

هرگز نگفته شاعری این وصف نیکو را
 

خوردند تیغ از او ولی زخم زبان هرگز

اما فراوان طعنه خورد او ظهر عاشورا
 

وقتی که دیگر هر دو دستش بر زمین افتاد

وقتی که دورش دید صدها گرگ صد رو را
 

تا صورت نیلی مادر را نبیند او

تقدیر زد بالای چشمش زخم ابرو را
 

وقتی عمو افتاد گویا دختری کوچک

با ترس زیر معجرش میکرد گیسو را
 

زینب مروری کرد کل خاطراتی که...

عباس را می دید تا می دید هر سو را
 

نورٌ علی نور از دهان آسمان می ریخت

تا او رکاب  "ماه بانو"  کرد زانو را

 

شمشیرها هی سجده میکردند بر جسمش

خواندند اینگونه نماز میّت او را

 

یک قبر کوچک! روضه یعنی این:چطور این قبر

جا داده در خود آن قد رعنا و دلجو را؟!
 

  
 

کلمات کلیدی این مطلب :  محسن کاویانی ، حضرت عباس(ع) ،

موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1392/10/3 در ساعت : 20:1:11   |  تعداد مشاهده این شعر :  2024


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی فردوسی
1392/10/5 در ساعت : 14:30:40
سلام محسن جان

ممنون از غزلت

فقط اون بیت نور علی نور... آخرش یه "است" یا یه همیچین چیزی از قلم افتاده. الان وزنش مشکل داره

یا علی
محسن کاویانی
1392/10/6 در ساعت : 17:28:56
خوبی علی جان

آره عزیزم

دوست داشتم چون سید جواد شرافت کلید این کارو زد

وامی ازش بردارم که بقیش رو نقطه چین بذارم ولی نشد

خود سید هم گفت برش دارم که شعر خراب نشه منم همون مصرع

اول خودمو گذاشتم از خیرش گذشتم:-).

فدای تو بشم که بادقت میخونی
علی گیاهی
1392/10/3 در ساعت : 20:26:6



درود بر محسن عزیز و سلام به این شعر زیبا /ماجور

حضرتش باشید /


حتی نرنجاند از خودش یک مشت ترسو را

بخشید از روی سخاوت دست و بازو را

علی نظری سرمازه
1392/10/4 در ساعت : 0:45:54
درودشاعرگرامي/زيبا سروده ايد/دست مريزاد/اجرتان با او
الهه تاجیکزاده آریایی
1392/10/4 در ساعت : 11:27:57
درود بیکران بر این طبع زلال و آسمانی
پاینده باشی
التماس دعای فراوان شاعر
داود نصیری
1392/10/4 در ساعت : 17:48:23
تا خاطراتی را نهان سازد بر آن میگشت

پنهان بسازد از برادر زخم پهلو را

طيب الله انفاسكم
زيبا و پر از ايهام روضه سروده ايد اخوي
مصطفی کارگر
1392/10/5 در ساعت : 8:34:12
سلام جناب کاویانی! در مورد این بیت شما:

عباس ماهی خنده رو بودست، اخمو نیست!
تا کی ببخشم حرف مداحان بدگو را؟!

راستش اگر کسی بدگوی عباس باشد که دیگر مداح نیست و برعکس.
محسن کاویانی
1392/10/5 در ساعت : 12:25:52
عرض ادب مصطفی جان

یه چیز تو مایه های متناقض نماست

مدح:ستایش

ذم : بدگویی
عبدالله عمیدی
1392/10/4 در ساعت : 19:25:41
سلام
درودی فراوان بر شعر و شاعر عشق سرا
مهمان سفره فضل حضرتش باشید همیشه
مرضیه عاطفی
1392/10/4 در ساعت : 0:44:55
"شمشیرها هی سجده میکردند بر جسمش
خواندند اینگونه نماز میّت او را"
سلام و درود بر ارادتتان به سقای لب تشنه!
ماجور باشید انشاءالله و شاعر همیشه اش.
یا علی(ع)

رحیم الله ارتگلی
1392/10/5 در ساعت : 5:19:24
درود آقا محسن
این سروده ی زیبات رو خوندم دلم برا شما و همه دوستان اهل اقالیم تنگ شد...
پاینده باشید.
محمدمهدی عبدالهی
1392/10/3 در ساعت : 21:26:56
عمری دراز وشام درخشان و نام نیک

خواهد دلم براى تو از آفريدگار


سلام و عرض ادب محسن جان
واقعا زيبا بود
اجرتان با ابالفضل العباس
التماس دعا اخوي
راشین گوهرشاهی
1392/10/4 در ساعت : 11:36:40
بي نهايت زيبا و دلنشين است
شعري مقدس و ستودني
هزار احسنت و آفرين .
نفیسه سادات موسوی ایرایی
1392/10/4 در ساعت : 14:52:51
یک قبر کوچک! روضه یعنی این:چطور این قبر

جا داده در خود آن قد رعنا و دلجو را؟!

شعر عالی بود ولی بیت آخر ما رو کشت . تبارک الله
بازدید امروز : 5,512 | بازدید دیروز : 6,651 | بازدید کل : 122,953,672
logo-samandehi