« می جویمت »
می جویمت
بی نام و بی نشان
بی آنکه بگذرم از کوچه های مهر
بی آنکه بگیرم سراغت از کسی !
* * *
چندین بهار پیش
در کوچه باغ جوانی
ناجسته یافتمت ، اما
گم کردمت!
گم کردمت که دوباره
در فصل های فرارو بجویمت
چون جستجو
زیباترین چکامهی هر فصل بود.
* * *
در هر خزان - که سرآغاز ابرهاست -
می گویم: ای دل غمگین !
این فصل های زرد و مه آلود بگذرد ،
می بینمش
دوباره در بهار ؛
اما
گاهی تو نمی آیی و
گاهی بهار !
* * *
اکنون
این فصل پریشان که پیش روست ،
شاید بهار باشد و شاید
آغاز یک خزان !
و من هنوز
می جویمت
بی نام و بی نشان . . .
* * *
تاریخ ارسال :
1392/10/24 در ساعت : 6:55:39
| تعداد مشاهده این شعر :
905
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.