ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مست مستور

هم ، صدای زخم ِ قلب ِ این سبو را بشنود
هم ، صدای اخم ِ سنگ ِ بی وضو را بشنود
 
مست ِ مستور است شعرم در شبستان ِ دلم
عاشقی باید بیاید حرف ِ او را بشنود
 
عاشقی باید ، که ننگ و نام را آتش زند
تا شکست ِ شیشه های آبرو را بشنود
 
عقل را بگذارد و دیوانگی بردارد و
طعنه های مردمان ِ تندخو را بشنود
 
بوی باران میوزد از دوردست ِ آرزو
عاشقی باید که از آن دور بو را بشنود
 
کفش ِ حیرت پا کند ، افتان و خیزان ، کو به کو
تا صدای گام های جستجو را بشنود
 
قلب ِ داغش آتشی در زیر خاکستر شود
چشم های روشنش راز ِ مگو را بشنود
 
عاشقی باید بیاید مثل مجنون ، مثل من
پیش ِ لیلی نکته های مو به مو را بشنود


محمدرضا سلیمی
http://chardivarieejbari.blogfa.com/

 

کلمات کلیدی این مطلب :  غزل ، مست مستور ، شعر ، محمدرضا سلیمی ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1392/11/4 در ساعت : 21:15:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  1036


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مجتبی اصغری فرزقی
1392/11/7 در ساعت : 19:8:25
اينكه ما وارد عرصه ي نقد مي شويم بايد برخي از فاكتورهارا ناديده بگيريم تا نقد راه صواب را طي كند و به شاعر جفا نشود كه اگر بر سبيل تعريف و تمجيد نابجا افتد نه تنها كمكي به شاعر و نگارنده نمي شود كه شايد او را در پرتگاه نخوت رهيل كند كه اين نيز ناصواب است.
خوب
يك اثر را در حال و هواي همان اثر نقد مي كنند و اگر مقوله كتاب بود و يا مجموعه نگاه متفاوت و وسيع تر مي شد. اينكه گفتم يك اثر را بايد نقد كرد واري شخصيت و شناسه شاعر آن مي باشد. برخي از عزيزان بعضا ديده ام كه راه ناصواب را مي روند و بعضا شاعر را نقد مي كنند كه با توجه به تعاملات بين فردي و گروهي مي بينيم كه با وجود فرازهاي بسيار و فرود هاي خيلي خيلي بسيار تر شروع به تمجيد و نان به قرض هم دادن مي كنند كه به لحاظ علم اخلاق اين مردود است و نا پسند
بگذريم
غزل شما را خواندم
اول چيز كه مرا به تعامل و تفكر در اين غزل وا داشت ذهنيت كلاسيك شما مي باشد .
شاعر با تصاوير و لغات و دايره ي واژه گاني كلاسيكي كه دارد سعي در ارائه ي مفاهيم و تصاوير كلاسيك را به مخاطب دارد كه بعضا در همين مسير هم موفق نبوده است
سبو-مستور-شبستان-افتان و خيزان وعلي ماشالله كه بر شمردن اينها جز اتلاف وقت نيست
خوب با اين ذهن و ابزار كلاسيك يك روايت كلاسيك را هم بيان مي كند كه اين بر نمك مجلس افزوده مي شود به گونه اي كه شور شور مي شود كه بعضا غيرقابل مصرف مي شود
مست ِ مستور است شعرم در شبستان ِ دلم

ما اگر خواسته باشيم از تئوري صورت گران روس پيروي كرده و به ساختار ظاهر ي اثر هم نگاهي بيندازيم مي بينيم كه اثر از فقر بسياري در اين باب رنج مي برد. بعضا ما حتي رعايت ساختار را در ابيات نمي بينيم چه رسد كه در كل اثر
اگر خواسته باشيم از محور عمودي نگاه كنيم نيز داراي كاستي هايي است
محور افقي كه ...
ضعف بلاغت نيز بعضا در كار ديده مي شود .
چشم های روشنش راز ِ مگو را بشنود

از ديگر ضعف هاي شاعر اين اثر (همين اثررا مي گويم) فقر كلمات است. يعني شاعر از دايره ي واژگاني محدودي برخوردار است و در اين زمينه داراي مانور بالايي نيست
صور خيال نيز داراي محدوديت بوده و شاعر بلند پرواز نيست
ولي در مجموع به شاعر عزيز خسته نباشيد عرض كرده و اميد واريم اين صراحت لهجه و بيان من حقير را ناديده بگيرند
برگ سبزي بود تحفه ي درويش
ياحق
مجتبي اصغري فرزقي (كيان)
نام ارسال کننده :  شعر     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سايت ادبي شعردري ، مقدم شما اديب و شاعر گرانقدر را گلباران مي نمايد. http://sheredari.ir
نام ارسال کننده :  محمدحسین انصاری     وب سایت ارسال کننده
متن نظر :
سلام جوانمرد!دست مریزاد.باکمی تامل وبازنگری،زیباترازاین هم می شود.
مصطفی کارگر
1392/11/7 در ساعت : 10:59:40
سلام شاعر.
خوبید انشا الله؟
غزل خوب و نرم و روانی بود. چسبید. موفق باشید. چند روز قبل استاد انصاری نژاد هم تعریف تان می کرد.
محمدرضا سلیمی
1392/11/7 در ساعت : 20:34:29
سلام
ممنونم
ایشان نسبت به بنده لطف بسیار دارند
زنده باشید
محمدمهدی عبدالهی
1392/11/5 در ساعت : 1:33:34
سلام و عرض ادب اخوي
درود بر شما
مويد و منصور باشيد
محمدرضا سلیمی
1392/11/6 در ساعت : 10:53:3
سلام برادر
سپاس
صمد ذیفر
1392/11/6 در ساعت : 2:36:59
سلام.
درود بیکران جناب سلیمی عزیز و گرامی.
بار ها و با تامل غزل کم نظیری امشب از شما خواندم ..عاشقانه عارفانه ای که هر بیت مقصدی در مسیر نیل به مقصود است که عرفای بزرگ ادبیات هر کدام به انحاء متفاوت به آنها تاکید و شیواترین اشعار را به یادگار گذاشتند..
شایسته ندیدم بیتی انتخاب کنم .یعنی نباید این کار را کرد .از نردبان پله ای برداشتن یعنی آن را از کار انداختن . به مصداق:
من لم یشکرالمخلوق لم یشکرالخالق.
با سپاس فراوان الطاف و عنایات خاص صاحبش را برایتان تمنا می کنم.

(ابیات زیر نظیر ابیات سروده)

چون دل تو پاک گردد از صفات
تافتن گیرد زحضرت نور ذات

گر شود در راه او آتش پدید.
ور شودصد وادی نا خوش پدید.

خویش را از شوق او دیوانه وار
بر سر آتش زند پروانه وار.

عقل در سودای عشق استاد نیست
عشق کار عقل مادر زاد نیست

عشق اینجا آتش است و عقل دود
عشق چون آمد گریزد عقل زود

گم شود در راه حیرت محو و مات
بی خبر از بود خود وز کائنات

گر تو را آن چشم غیبی باز شد
با تو ذرات جهان همراز شد

صدهزار اسرار از زیر نقاب
روی می بنمایدش چون آفتاب
محمدرضا سلیمی
1392/11/6 در ساعت : 10:51:58
سلام و درود بر شما جناب ذيفر ارجمند
اين نظر لطف جنابعالى است و بنده شرمسارم كه آنچه در حق حقير مىپنداريد نيستم
مهرتان فروزان، ايامتان به كام
زینب کوشکی
1392/11/16 در ساعت : 9:1:50
زیبا بود. موفق باشید.
محمدرضا سلیمی
1392/11/16 در ساعت : 20:43:31
درود
سپاس
بازدید امروز : 15,169 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,971,562
logo-samandehi