اينكه ما وارد عرصه ي نقد مي شويم بايد برخي از فاكتورهارا ناديده بگيريم تا نقد راه صواب را طي كند و به شاعر جفا نشود كه اگر بر سبيل تعريف و تمجيد نابجا افتد نه تنها كمكي به شاعر و نگارنده نمي شود كه شايد او را در پرتگاه نخوت رهيل كند كه اين نيز ناصواب است.
خوب
يك اثر را در حال و هواي همان اثر نقد مي كنند و اگر مقوله كتاب بود و يا مجموعه نگاه متفاوت و وسيع تر مي شد. اينكه گفتم يك اثر را بايد نقد كرد واري شخصيت و شناسه شاعر آن مي باشد. برخي از عزيزان بعضا ديده ام كه راه ناصواب را مي روند و بعضا شاعر را نقد مي كنند كه با توجه به تعاملات بين فردي و گروهي مي بينيم كه با وجود فرازهاي بسيار و فرود هاي خيلي خيلي بسيار تر شروع به تمجيد و نان به قرض هم دادن مي كنند كه به لحاظ علم اخلاق اين مردود است و نا پسند
بگذريم
غزل شما را خواندم
اول چيز كه مرا به تعامل و تفكر در اين غزل وا داشت ذهنيت كلاسيك شما مي باشد .
شاعر با تصاوير و لغات و دايره ي واژه گاني كلاسيكي كه دارد سعي در ارائه ي مفاهيم و تصاوير كلاسيك را به مخاطب دارد كه بعضا در همين مسير هم موفق نبوده است
سبو-مستور-شبستان-افتان و خيزان وعلي ماشالله كه بر شمردن اينها جز اتلاف وقت نيست
خوب با اين ذهن و ابزار كلاسيك يك روايت كلاسيك را هم بيان مي كند كه اين بر نمك مجلس افزوده مي شود به گونه اي كه شور شور مي شود كه بعضا غيرقابل مصرف مي شود
مست ِ مستور است شعرم در شبستان ِ دلم
ما اگر خواسته باشيم از تئوري صورت گران روس پيروي كرده و به ساختار ظاهر ي اثر هم نگاهي بيندازيم مي بينيم كه اثر از فقر بسياري در اين باب رنج مي برد. بعضا ما حتي رعايت ساختار را در ابيات نمي بينيم چه رسد كه در كل اثر
اگر خواسته باشيم از محور عمودي نگاه كنيم نيز داراي كاستي هايي است
محور افقي كه ...
ضعف بلاغت نيز بعضا در كار ديده مي شود .
چشم های روشنش راز ِ مگو را بشنود
از ديگر ضعف هاي شاعر اين اثر (همين اثررا مي گويم) فقر كلمات است. يعني شاعر از دايره ي واژگاني محدودي برخوردار است و در اين زمينه داراي مانور بالايي نيست
صور خيال نيز داراي محدوديت بوده و شاعر بلند پرواز نيست
ولي در مجموع به شاعر عزيز خسته نباشيد عرض كرده و اميد واريم اين صراحت لهجه و بيان من حقير را ناديده بگيرند
برگ سبزي بود تحفه ي درويش
ياحق
مجتبي اصغري فرزقي (كيان)