ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دلتنگی... (تقدیم به مادران شهدا)
 
* قبرش را نمی‌دانم كجاست. می‌روم بهشت زهرا سر یك قبر خالی كه اسم او روی سنگش است. می‌گویم: «مادر! توی دنیا كه سربلندمان كردی، [توی] آخرت هم دستمان را بگیر». بچه ام نمرده، قبرش را هم كه می‌بینید؛ خالی است! باور كنید به خود مقام سیدالشهدا همیشه باهاش حرف می‌زنم و جواب می‌گیرم. جواب‌هاش به قلبم خطور می‌كند. می‌گویم: «مادر! من باور دارم كه شهیدها زنده اند». بعد حرفم را می‌زنم، بلافاصله جواب می‌گیرم. همیشه وجودش را با خودم حس می‌كنم. بچه ام نگران من است.
                                                                                     مادر شهید
 
دلتنگ يك صبح از سلام ساده ات هستم ،لب هاي آرام تو را باور كنم يا نه!؟
باران نمي بارد چه فرقي مي كند حالا  ، من گونه هاي خسته ام را تر كنم يا نه!
 
مي دانم از من دلخوري اما نمي فهمم ،اشكم چرا مثل عزاداران نمي ريزد
باور كن از وقتي كه رفتي سخت درگيرم ، اين شال مشكي را برايت سر كنم يا نه
 
از يك طرف رسم است بايد گل بيفشانم،از يك طرف تو خاطرت بسيار حساس است
بالاي قبر تو مردد مانده ام مادر، با من بگو اين لاله را پرپر كنم يا نه؟
 
تنها پلاکی از تو اینجا زیر این خاک است،شاید خودت جایی نشستی شعر میخوانی
حالا ببین هر شنبه و نا شنبه حق دارم ،  در انتظارت زندگی را سرکنم یا نه؟
 
شهریور از گرمای پیشانی نمی آید، شهریور از راهی که رفته باز می گردد 
حتی نمیدانم در این تکرار سودی هست! ،در این که برگشتی به شهریور کنم یا نه؟!
 
اما همین مقدار میدانم به این دنیا ،هیچ اعتمادی نیست تا جایی که شک دارم
آیا مجالی مانده تا با این دل غمگین، یاد تو در شهریوری دیگر کنم یا نه؟ 
 
کلمات کلیدی این مطلب :  شعر ، شهادت ، سید ابوالفضل مبارز ،


   تاریخ ارسال  :   1392/11/13 در ساعت : 21:59:31   |  تعداد مشاهده این شعر :  1980


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 3,941 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,960,334
logo-samandehi