دست در دست تو هر شب کوچه های لیز را...
پا به پایت تپه را ٬ سرتاسر جالیز را...
با قطار خاطراتت روستا را شهر را...
اصفهان را٬ یزد را٬ ماسوله را٬ تبریز را...
از تمام ماه های بودنم مرداد را...
از میان فصلهای بودنت پائیز را...
طالقانی٬۱ شرجی مرداد تا عصر جدید۲
پارک لاله٬عصر آبان٬ بارش یکریز را...
عطر نرگس٬ طول یلدا٬ یک خیابان خستگی
جیب های خالی امٌا از خوشی لبریز را...
می فشاری دست من را باز هم در جیب هات
می نویسی در کفم آن مشق شور انگیز را
نيمه ي شب، پيچ بعدي... خوابگاه دختران
يك نگهبان...عقدنامه3؟ حرفهاي تيز را...
صبح فردا ٬راهروها ٬راه را کج می کنی!
دوست دارم تا ابد این شرم و این پرهیز را
...........
طعم خوب عکسهای کاغذی در نیمه شب
باز هم واکرده امشب این کشو از میز را
توی آلبوم بیست سالِ عاشقی قُل میزند
دوست دارم قُل قُل این دیگ سحر آمیز را
پي نوشت: براي همسرم و اين بيست سال
1- خيابان طالقاني 2-سينما عصر جديد 3- البته ما عقدنامه داشتيم ها 