بسم تعالی
در مورد این شعر از جریان سیال ذهن که تا حدودی استفاده شد باید یاد کرد که خوب است اما جریان سیال ذهن معمولا در شاعرانی خوبتر جواب می دهد که سالها ممارست و ریاضت کشیده باشند و به قول معروف در کوره ناملایمات ذوب شده باشند و معانی زیاد بدانند و زبانشان فصیح و اندیشه شان بر زبان و زیر و بم شعر را شناخته باشند
ترکیباتی مثل سوز نفس، عطش عشق،عرق شرم، و... بسیاری از واژه های این شعر واژه های دم دست است و البته استفاده از آرکاییسم و ترکیبات کهنه و واژه های دم دست به خودی خود ناپسند نیست بلکه این موارد را با آشناییزدایی ها و تصویرهای تازه باید جان تازه داددر غزلهای موفق معاصر این بحث دیده می شود
مواردی از حشو لفظی در غزل دیده می شود
مثلا به نظر من بهتر است این بیت:
عهد بستم که به تن پیرهنِ عقل کنم
عشقت آتش به تن و دامنِ پوشاک کشید
تکرار پیرهن و پوشاک حشو است
اینگونه اصلاح شود:
عهد بستم که به تن عقل بپشوم که دریغ
عشقت آتش به تن و دامن پوشاک کشید
سراینده این غزل اگرچه خود فردی مشتاق نقد و تلاشگر درنوردیدن فضاهای جدید عرصه ادبی است به همین مطالب بسنده می کنم برایش آرزوی روزهایی درخشان دارم

با سیام
بسیار دلنشین و دارای مضامین معرفتی
انشاالله موفق باشید
خلعتِ سبزِ چمن ، زرد شد از داغِ غمت
دمِ گرمت شرری بر خَس و خاشاک کشید

عهد بستم که به تن پیرهنِ عقل کنم
عشقت آتش به تن و دامنِ پوشاک کشید


درود. زیبا بود

سلام
شعر خوبیست
با نظر جناب مبارز موافقم
و البته فکر میکنم قافیه تکراری رو فقط در مصرع چهارم و بیت آخر میتونید استفاده کنید.
یاعلی

سلام
کارتون رو خوندم و از بیان تا حدودی مستحکمتون هم خوشم اومد،اما بخیالم که اگر کمی ساده تر به زبان نگاه بشه و جزئی نگری غالب بشه سطح شعر فوقالعاده بالا بره!

سلام.
جناب احسانی فر عزیز
درود بیکران بر شما شاعر خوش ذوق و متعهد ودوست گرامی , با این سروده شگفت زده شدم. و صدالبته از سر شوق و شادمانی .
از عمق قلب تحسین تان میکنم .
بدون شک یقین دارم ,این پیشرفت و این الفاظ , بدون توجه و عنایت آن دهنده ی بی منت ,ممکن نیست .بخشنده ای که به شکر اندرش مزید نعمت است .
این ها قطرات و جرعه های اعطایی برای آن عطش هاست که در پیام اخیرتان قید شده..علت اصلی قبولی, عمل کردن موافق فطرت است .یعنی حقیقت جویی به قصد قربت همراه با اخلاص ,تواضع,بدون توجه و نیاز به تاییدات ماسوی الله..
وباز احسن .. امیدوارم و از خداوند تبارک و تعالی تمنا دارم . در مسیری که قرار دارید و عطش های راه , به کمال واقعی و قربه الله بیانجامد .
در پناه حق تعالی موید باشید.
« فَتَبارک ... » به چنین خلقتِ احسن گفت و
هنرش را به رخِ هرچه در افلاک کشید

عهد بستم که به تن پیرهنِ عقل کنم
عشقت آتش به تن و دامنِ پوشاک کشید(آفرین)

شعر لبریز شده از عطش و آتش و سوز
آه ! از عشق ، چه ها سینه ی صد چاک کشید!
..............................................
فیض روح القدس اینجا به مدد آمده تا
یار ما زان دم قدسی نفسی پاک کشید