لطفا برای خواندن سندان 1 اینجا کلیک کنید
سندان 2
روزگاره باخما من بير كؤهنه سندانم قوجا
يانديريب اود باغريمي ايللر دي دوستاقام قوجا
خوش گونوم اوندئيديكي نعليله خيش كمچه مالا
پتكلان حالت تاپوردي من آنايدئم او بالا
اونداكي زنجيريلن قفلين يئديم بير ضربه سين
راضي اولموردوم تحمل ايلييم بير ذره سين
اينديسه شمشيريله نئيزه يارئپ باقريم منيم
قلبيمه اود دولدوروبدير خوار اديبدير پيكريم
گورموشم تيغي نئجه قويدو اودا استاديميز
پتكي وردوغجان اوجالدي آهيميز فرياديميز
هرايكي اصلي دميردن جان وئرنلن جان آلان
بيرسي آرزيم سئوگيسي بيرسي ائديپ قلبيم نالان
اينه وصلت آختاريرشمشيرقانلي ماجرا
اينه ايله تيغه باخ گور فاصله هاردان هارا

ترجمه
ای پیر چنین نبین که کنونم
گذشته ها دارم
وسالهاست دل سوخته وگرفتارم
آن زمان که
نعل ،خیش ، کمچه وماله
با پتک حالت می گرفت
من مادر بودم و آن ها فرزند
روزهای خوشی بود
وقتی ضربه ای از زنجیروقفل بر سرم آمد
راضی به تحمل ذره ای نبودم
حال تیروشمشیر
دل سوخته و سرشکسته و خوارم کرده
کاش در دست عدالت بود.
بخاطر دارم
وقتی استاد تیغ را در کوره گذاشت
وقتی پتک می زد
آه و فریادمان بلند شد
هم به آتش سوختم و هم ستم نژادم کشیدم
یکی مایه ی فخرم و دیگری ننگم
یکی دنبال وصلت هست ، دیگری جدایی خونین
سوزن و تیغ بین ، فاصله ازکجا به کجاست
تاریخ ارسال :
1392/12/5 در ساعت : 0:5:20
| تعداد مشاهده این شعر :
609
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.