با سلام وعرض ادب :
یادآوری این که مطلع درغزل نقش مهمی دارد، تکراری است.
حتامی توان گفت ازفرط تکرارکلیشه شده است.
پس بایدهرچه شفاف تروصریح ترباذکر
مثال به این درباغ سبز(البته ازمنظری مثبت)پرداخت.
اماقبل ازاین که به مطلع بپردازیم،بندهایی ازاین غزل رابا دقت ازنظرمی گذرانیم :
تازن شدم زاییده شدازمن جنین..
جنین تازمانی که درآرامشگاه امن رحم هست نام جنین راباخودداردوهمین که زاده شدنوزاد(درموردانسان)نامیده می شود، وگرنه سقط راتداعی می کند.
مگرآنکه شاعربه عمدخواسته باشدسقط راتداعی کندکه بعیدبه نظرمی رسد.
درمصراعی دیگر:
دستی برآ، پلکی بزن....
دستی برآ؟؟ باتوجه به فعل امرپلکی بزن (وحتابدون توجه به آن)، ضعف دستوری مشهودی دارد..
والبته موارددیگری هم هست که اطناب
میشود
.....
امادرباره ی مطلع این غزل دونکته جلب نظرمی کند:
اول-رشک گلستان شدن به چه معناست؟
اگرمنظوربرانگیختن احساس رشک درگلستان است، که چنین معنایی در دسترس نیست.
دوم-محل فرودیانزول بوسه ی تربرلب چه کسی یاچه چیزی است؟
این ضمیرنه تنهادرمطلع غزل بلاتکلیف است، که تاآخرهم مجهول باقی می ماند.
این غزل درکل کارموزونی است، یعنی ازنظروزن کوچکترین لغزشی درآن نیست واین هم برای خودش امتیازی است،..موزون بودن لازم است اماکافی نیست.
بازنگری، این غزل رادیگرگون خواهدکرد
حمیده میرزاد
1392/12/14 در ساعت : 18:49:29
سلام ودرود
هزاران سپاس كه وقت گرانبهايتان را صرف خواندن اين نوشته نموديد
مواردى را كه ذكر كرده ايد مى پذيرم واصلاح خواهم كرد
اميد كه هميشه با نقدتان گلستان شعرم را از علفهاى هرز پاك كنيد
|