سلام
و درود بر شاعرانگی و احساستان

سلام و دود و احترام

زیبا بود
اما با مضمون انتهایی موافق نبودم
گویی روایتگری مغرض بود نه صادق

درودها

قلمتان جاودان
احساستان در امان باد

سلام .
درودبر شاعر گرامی جناب برزگری خانقاه (تنها )
سرودۀ زیبایی است . اما متوجه بیت آخر نشدم.
آنچه ظاهر نشان میدهد شیرین با دل کندن از فرهاد بطور ننگین جان کندو ازدنیا رفت ...
اگر چنین باشد بر خلاف داستان زندگی این دو عاشق و معشوق است. شیرین زمانی پای تونل در کوه بیستون رسید ،
( فرهاد با خسرو شرط کرده بود که با حفر تونلی ، آب را از آن طرف کوه به شهر بیستون منتقل کند )

که فرهاد با فتنۀ عجوزه ای پیر ،از دنیا رفته بود و شیرین نیز سرش را روی سینۀ فرهاد گذاشته و جان داد .
و یا شاید مقصود تان چیز دیگری است .
به هر حال زیبا سروده اید . موفق و سرافراز باشید .

بهای عاشــقی را داد فـــــرهاد
نشد دل مرده از بیـــــداد فرهاد

شرابش غیر بوی دلبرش نیست
که می جوید مـــدام از باد فرهاد