سماع انجم باغ نويد شد شبلي
وَ خنده هاي چراغ اميد شد شبلي
وَ آسمان و زمين تاب بار عشق نداشت
به حكم داغ بلي موسپيد شد شبلي
برآمد از خَم باريكه هاي شعله و دود
به شكل پيچه ي آتش پديد شد شبلي
به ورد سبز شقايق ترنم آغازيد
پر از دقايق سرخ نشيد شد شبلي
به دف ددف دف خون در شب جنون رقصيد
شبيه غلغله ي حس عيد شد شبلي
درخت بود كه لرزيد در برابر او
به دشت واقعه طوفان بيد شد شبلي
صليب صاعقه بر گردن از گريوه گذشت
كنار خيمه ي آتش شهيد شد شبلي
به آسمان شد و بالا گرفت چرخ زنان
مراد آينه هاي مريد شد شبلي
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/5/20 در ساعت : 9:34:41
| تعداد مشاهده این شعر :
1175
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.