باز تاریخ غم ورق میخورد در هجوم پلید طوفانها
کاش دستی زغیب می آمد به هواداری پریشانها
کنگره کنگره دخیلت من گره کار بسته را وا کن
پاکی نام توست مرهم من جای هرچه دوا و درمانها
تو کریمی و عادتت احسان ما گدایان سامرا هستیم
دست مارا بگیر وراهی کن با مناجات جامعه خوانها
امر تو رشد...آرزومندم سخنت نور... سرد و تاریکم
نام تو آمد و خودم دیدم گل دمیده میان گلدانها
از غمت همچو شمع میگریند داغدار نگاه معصومت
اشکهای فرشته ها جاری جای باران به روی ایوانها
زهر داغ تو را چشیدم من اشک در اشک میچکیدم من
آه این روضه را شنیدم من...شام و بزم شراب شیطانها
...