سلام "چادرت که برمی چینی" دلم می ریزد کاش دوباره... خیلی زیباست آفرین »»»»»»»»»»»»»»««««««««««««««««« با سلام به جناب عمیدی از اینکه زحمت نوشتن به خود دادید شرمنده فرمودید.
|
درود. زیبا بود. »»»»»»»»»»»«««««««««««« با سلام به استاد صفادل ؛ معلم گرامی ام.
|
من از یک انفجار می آیم و بر دستان منبسط آن نشسته ام درود بر شما آقای پیش بین سروده تان خیلی عمیق بود و مانا دست مریزاد »»»»»»»»»»»»»»»»««««««««««««««« با سلام به بانو بهرامچی گرامی از این که با دیدی وسیع به مهمانی شعر آمدید سپاسگزارم.
|
درود بر شما نیک مهر زیبا سرودید »»»»»»»»»»»»««««««««««««« درود بر دکتر صفایی ارجمند قدم هایتان کوتاه اما ماندگار است.ببخشاید این جاده ی ناهموار و سر بالا را.
|
سلام بردوست. کارزیبایی است. همیشه شاعربمانی »»»»»»»»»»»»»»««««««««««««««« سلام علیکم درود بی پایان بر استاد گرامی
|
سلام بر شما شاعر خوش ذوق زیبا بود احسنت »»»»»»»»»»»»««««««««««« ممنون جناب جعفری گرامی. سپاسگزار مهرتان
|
سلام و عرض ادب اخوي درود بر شما اعياد بر شما مبارك برقرار باشيد »»»»»»»»»»»»««««««««««««««« درود و سلام بی پایان بر جناب عبدالهی عزیز . دریای آرام بخش رجب منتظر شناگران مانده است و ما کنار ساحل شن بازی می کنیم .
|
سلام. درود فراوان دوست و برادر ارجمندم جناب پیش بین عزیز . بسیار زیبا و دلنشین ... سزاوار تأمل و اندیشه . همیشه پویا و پابنده باشید.. با چشمانت نقاشی ام کن برایت دیوار شده ام من از یک انفجار می آیم و بر دستان منبسط آن نشسته ام کهکشان های مهاجر باز هم طاقت ابستادن ندارند و پریشان خاطر گوش به زنگت مانده اند
|