ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



ردایی از خورشید

به پیشگاه حضرت مهربانی 


ردایی داشت از خورشید بر دوشش
کلامی از بهاران
خنده ای چون رازقی ها زیر باران
 
شانه هایش کوه
گرچه قلبش بود گاه آکنده از اندوه
به استقبال او غلتیده در خون لاله ها
انبوه انبوه
 
و بعد از قرن ها آمد
که از آیینه ی آزادگی
گرد ستم شوید
غبار از آینه بردارد و
با ما از آیین کبوترها بگوید
 
رسید او از شب تاریک بی پایان تاریخ
رسید آرام
تنها
استوار و
خستگی را خسته کرد و رفت
ردایی داشت از خورشید بر دوشش
 
و وقتی رفت
بودند اسمان ها و کبوتر ها
سیه پوشش


کلمات کلیدی این مطلب :  شعر نیمایی ، محمد صارمی شهاب ، شعر انقلاب ،


   تاریخ ارسال  :   1393/3/14 در ساعت : 1:18:14   |  تعداد مشاهده این شعر :  888


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

غلامعباس سعیدی
1393/3/14 در ساعت : 9:35:44
درود بر شما

ردایی داشت از خورشید بر دوشش

و وقتی رفت
بودند اسمان ها و کبوتر ها
سیه پوشش

زنده باشید
خدابخش صفادل
1393/3/14 در ساعت : 10:22:57
درود. خواندم.
صمد ذیفر
1393/3/15 در ساعت : 8:49:48
سلام.
مأجور باشید جناب شهاب عزیز .
_____________________
شانه هایش کوه
گرچه قلبش بود گاه آکنده از اندوه
به استقبال او غلتیده در خون لاله ها
انبوه انبوه
بازدید امروز : 5,597 | بازدید دیروز : 6,651 | بازدید کل : 122,953,757
logo-samandehi