سوء تفاهم های تو سردردهای من
نگذار دست/داغ را بر درد های من
زن ها که نا مردند این چیز عجیبی نیست !
این مردها، نامردها، نامردهای من...
در هر خیابان توی هر شهری که می گردی
با تو تصادف می شود چپ گرد های من
زخم عمیقی روی قلبم/باز میگیرد...
راه صدایم در حصار دردهای من
اینجا جهنم هم بهشتی می شود اما...
حک می شود روی بهشتش طردهای من
گفتی زبان من؟ :زبان آریایی هاست
با لهجه ای گرم و کمی هم سردهای من
من با زبان عشق اول درد را خواندم
اما میان لهجه ام گم شد صدای من
با لهجه ی تو خواندم و خواندم ولی در خود
اینجا توقف می کند روکردهای من
راز پرنده بودنم را هیچ دانستی؟
تنها قفس را ساختی بر دردهای من؟!
با اشتهای خاک وا شد بغض امروزم
با خاک همدم می شود برگردهای من
سراینده آمنه نقدی پور
تاریخ ارسال :
1393/3/15 در ساعت : 12:51:2
| تعداد مشاهده این شعر :
798
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.