ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مادرانگی
                                                                                       به غزل ‏بانوى خانه ‏ى سال ‏مندان
 
كشتی شكسته ‏تر از هر غزل، منم
از بار غم  پر  و  غرق  از  جدل، منم
 
تنهاتر از شب و دريا و مرگ قو
از ياد رفته‏ ى دور از محل، منم
 
شايد گناه من از مادرانگى است
نوزاد عاطفه ‏ها در بغل، منم
 
ممنوعه ‏هاى حريمم شكسته شد
پس ‏لرزه ‏هاى به جا از گسل، منم
 
منظومه‏ هاى دلم را شنيده ‏اى؟
خورشيدِ ماه و زمين و زحل، منم

در شب نشستن من را نديده ‏اى!
خورشيد شب ‏زده‏ ى بی ‏مثل، منم
 
راحت چه مسئله ‏اى پاك می ‏شود،
آن جا كه مسئله و راه ‏حل، منم!
 
سنجاقكم، گل و چادر نماز و عطر
انگشترى كه ندارد بدل، منم
 
شاید  محاصره ‏ام زود بشكند
تسليم ساده‏ ى دل، لا اقل  منم
 
نه باد شرطه ... نه ديدار آشنا
در گل نشسته،  اجل  یا  اجل  منم؟!

موضوعات :  اجتماعی ،

   تاریخ ارسال  :   1393/4/10 در ساعت : 20:35:43   |  تعداد مشاهده این شعر :  1165


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی اصغر اقتداری
1393/4/16 در ساعت : 22:29:44
سلام بر شاعر
وقتی شاعری می خواهد شعر خود را در قالب کلاسیک بریزد اولین چیزی را که باید در نظر داشته باشد مسئله ی وزن آن است
این شعر می توانست در این وزن باشد
مفعول وفاعلات ومفاعیل وفاعلن
ولی با کم کردن یک هجای کوتاه ویک هجای بلند این تعادل به هم خورده وآن را نا خوشایند کرده است
ممکن است شاعر بگوید که این کار ازروی عمد بوده وخواسته ام که وزن جدیدی را تجربه کنم اگر این کم کردن دو هجا در همه ی مصراع ها درست وبه جا استفاده شده باشد دست مریزاد هم دارد ولی این کم کردن در همه جا از هماهنگی خوبی برخوردار نیست
كشتی شكسته ‏تر از هر غزل، منم
از بار غم پر و غرق جدل، منم

کشتی شکسته (درد) تر از هر غزل منم
از بار (درد)وغم پرو غرق جدل منم

تنهاتر(م من)از شب ودریا ومرگ قو
از یاد (درد ) رفته ی دور از محل منم


در شب نشستن (من و)من را نديده ‏اى!
خورشيد (درد)شب ‏زده‏ ى بی ‏مثل، م

سنجاقكم، ( نه من )گل و چادر نماز و عطر
انگشترى كه (درد )ندارد بدل، منم

شاید (کمی )محاصره ‏ام زود بشكند
تسليم (درد)ساده‏ ى دل، لا اقل، منم


نه باد (درد ) شرطه نه دیدار آشنا
در گل نشسته ی اجل(م) یا اجل منم
چنان که ملاحظه می کنید آن را که به عنوان پرکردن وزن آورده ایم هر کدام در جایی از مصراع ها قرار می گیرد
در بعضی از مصرع ها اول هجای بلند وبعد کوتاه ودر بعضی مصراع ها اول هجای کوتاه وبعد هجای بلند آمده است ودر مصراع آخر تنها یک هجای کوتاه آمده تا وزن پیشنهادی کامل شود
پس بهتر است دراین باره که در بیشتر جاها به سادگی می توان آن را رفع کرد فکری اندیشیده شود
وانما در باره ی مضمون
این که شاعر از کنار مسئله ی درد آور خانه ی سالمندان وافراد آن نتوانسته به سادگی رد شود جای بسی تحسین ودست مریزاد دارد ولی کاش دقت بیشتری می شد تا فصیح تر وزیباتر بیان شود

کشتی شکسته (درد) تر از هر غزل منم
از بار (درد)وغم پرو غرق جدل منم

تنهاتر(م من)از شب ودریا ومرگ قو
از یاد (درد ) رفته ی دور از محل منم
دراین دوبیت دقت کنید
کشتی شکسته تر از هر غزل منم
چه وجه شبهی وچه مکناسبتی بین کشتی شکسته و ارتباط آن باعزل هست که شاعر آن را بیان کرده است
دریا با آن همه عظمتش چگونه می تواند از صفت تنهایی بر خوردار باشد ؟
سنجاقک وگل وچادر نماز وعطر
وانگشتر بی بدل که در یک بیت آمده به خوبی نتوانسته اند نقش خود را ایفا نمایند ومنظور شاعر را بر سانند و....
با پوزش از شاعر محترم وبا امید افق های روشن برای او
غلامرضا خواجه علی چالشتری
1393/4/29 در ساعت : 22:31:43
به نام خدا
سلام خدمت جناب اقتداری!
ممنونم برای نقد و تذکرات ارزشمندتان.
پیرامون مطلب تان چند نکته را عرض می کنم:
- وزن غزل به این شرح است:
_ _ ن _ / ن ن _ _ / ن _ ن _
ادعایی بر جدید بودن این وزن ندارم، اما همه ی ابیات از این وزن تبعیت کرده اند.اگر موردی غیر از این است بفرمایید(البته در مصرع دوم بیت اول یک"از" از قلم افتاده است.).
- در بحث مضمون از رابطه ی "کشتی شکسته" و "غزل" پرسیده بودید.همان طور که واقفید مصرع اول از بیت نخست و مصرع اول از بیت پایانی، اشاره ای به آن بیت از غزل معروف حافظ دارد(کشتی شکستگانیم...).
منظور آن است که بیشتر از هر غزلی (مثل کشتی شکستکان آن غزل ) کشتی ام شکسته است.حال این کشتی چیست، بعد خواهم گفت.
از طرفی دیگر "هر غزل" می توانند "هم خانه ها و هم اطاقی های" دیگر غزل بانوی شعر (در خانه ی سال مندان ) باشند.هم خانه هایی که دربیت بعد، در "شب" و "دریا" و مرگ" قو" نیز رد پایی از آن ها می توان یافت.
شاید این "کشتی شکستگی" همان تنهایی غزل بانو باشد که در مصرع اول بیت دوم به وضوح بیان می شود.نوعی تنهایی در جمع هم دردان خود؛ ولی از آن جا که بار"جدل" را نیز حمل می کند چه بسا وضعیتش بدتر از دیگران است.
- از تنهایی گفته بودید و این که دریا با آن همه عظمتش چگونه می تواند تنها باشد.من کسی را سراغ دارم که بی نهایت عظیم تر از دریاست ولی تنهاست.اصلا" می گویند"تنهایی به او می برازد و بس! " منظورم خالق دریاهاست.پس عظمت چیزی با تنهایی اش مغایرتی ندارد. البته این جواب برای شکل ظاهری کلمه ی دریاست؛ ولی همان طور که در بخش قبل اشاره کردم "دریا" می تواند هم اطاقی غزل بانو در خانه ی سال مندان باشد.
- از مصرع "سنجاقکم، گل و چادر نماز و عطر" سخن گفتید، بدون آن که حتا آن را به همان شکلی که در شعر آمده است بنویسید.در این جا علاوه بر آن که همه ی اشیاء مذکور دارایی های غزل بانوست، اما خودش نیز هستند. برای مثال غزل بانو خودش را سنجاق کوچکی می داند(از روی تواضع ) که می خواهد بستگانش را به هم پیوند دهد.همان غزل بانویی که در بیت قبل خودش را مسئله و راه حل اختلافات و بحث و جدل های فامیلی می داند.
دست روی "انگشتری که ندارد بدل..." گذاشته اید، این هم ادامه همان فروتنی و تواضع غزل بانوست.شاید چون انگشتری است در دست بستگانش که هر جور خواستند می توانند آن را بگردانند، در مطیع بودن بی نظیر است.همان طور که در بیت قبل و بعد نیز شاهدیم.
- در بحث وزن، مصرع پایانی را تغییر داده اید.این تغییر شیرازه ی بیت را به هم می ریزد."اجلی که به گل نشسته" با کسی که اجل او را به گل نشانده" هم معنی نیست.اگر تمایل داشتید بیشتر توضیح خواهم داد.

باز هم ممنونم از وقت و حوصله ای که برای خواندن و نقد این شعر صرف نمودید.امیدوارم "روده درازی" های بنده را به بزرگی و بزرگواری خودتان ببخشید.
طاعات و عباداتتان مورد قبول درگاه احدیت، ان شاء الله!
در پناه حق
علی اصغر اقتداری
1393/4/30 در ساعت : 4:38:10
ادامه
اما در مورد مصرع اول که گفته اید
کشتی شکسته تر از هر غزل منم
باید به عرض عالی برسانم که این مصراع به من خواننده می گوید که من ازهر غزل کشتی شکسته ترم بااین حکمی که شما صادر کرده اید آن هم با آوردن هر حکم کلی برای همه ی غزل هاست که به کشتی شکسته ی در حال غرق شدن هستند واین تعریف از غزل است یا ذم آن ! شما فرموده اید که منظطورم غزل کشتی شکستکان حضرت حافظ بوده است در صورتی که اگر برای این بیت جنین استدلالی را می آوردید قابل قبول تر بود تا مصرع مورد اشاره
نه باد شرطه نه دیدار آشنا
در گل نشسته ی (اَ)جل یا اجل منم

به عرض حضرت عالی می رسانم که شسعر تا وقتی که در دفتر شاعر باشد به او اختصاص دارد وهمین که در جایی به نمایش گذاشته شد جنبه ی عام پیدا می کند وخود شعر بای توجیه کننده ی خو دش باشد نه شاعر
هم چنان معتقدم که بیت دوم نتوانسته است خودش را در ذهن خواننده جا بیندازد
واما جند بیت قوی وقابل اعتنا وتامل هم دارد بیت های 3 4 5 6 و8
می بخشید که در دو قسمت ارسال شد ناگهانی دستم به گزینه ی ارسال خورد
غلامرضا خواجه علی چالشتری
1393/5/3 در ساعت : 2:4:39
سلامی دوباره خدمت دوست خوبم جناب اقتداری!
ادامه ی نظرتان را خواندم.
ابتدا بند اول مطلب تان را درست نفهمیدم.
شاید دلیلش عجله در تایپ باشد.شاید هم فرصت بازنگری در متن را نداشته اید، بگذریم !
بیت اول، نه چیزی را تحسین کرده است و نه مذمت. نه حکمی کلی صادر کرده و نه دوست دارد هیئت منصفه ای یک نفره محکومش کند. خدا را چه دیدید، برادر! شاید خوانندگان دیگری به جمع هیئت منصفه این صفحه پیوستند.
همان طور که در جواب قبلی ام عرض کردم "غزل" می تواند همان غزل بانو باشد.حال چرا احساس می کند "کشتی شکسته تر" است(به عبارتی دیگر ، چرا وضعیتش بدتر از بقیه ی غزل های ساکن در خانه ی سال مندان است)، جواب در مصرع دوم آمده است.
از طرفی دیگر مصرع اول شعر با بیت آخر ارتباطی محکم (چه در معنا و چه در ظاهر ) دارد.شاید به همین دلیل است که می گویید آن استدلال برای بیت آخر قابل قبول تر است.
جواب بند دوم: سالهاست که این شعر منتشر شده است.نقد و نظرات متفاوتی نیز بر روی آن نوشته شده است. بعضی انتقادات را نیز به دیده ی منت پذیرفته ام و اصلاحاتی انجام داده ام.
پیرامون بیت دوم نیز قبلا" توضیح دادم.باز هم خدا را چه دیدید، شاید همان طور که نظرتان در مورد بیت هشتم(سنجاقکم ) تغییر کرد در این مورد نیز تغییر کند.
نکته ی دیگر این که، نه شاعر و نه شعر؛ در پی توجیه خود یا خواننده نیستند.هر خواننده ای برداشت خودش را خواهد کرد.برای خودم پیش آمده است که یک شعر را چندین بار در زمان های متفاوت خوانده ام و هر بار برداشتی متفاوت از قبل داشته ام.
نکته ی آخر: نمی دانم چرا اصرار دارید مصرع آخر شعر، آن طور که شما می خواهید نوشته شود.
باز هم سپاس گزارم، هم برای پی گیری مطلب؛ و هم برای قابل دانستن بعضی از ابیات این شعر.
در پناه خدا
بازدید امروز : 7,736 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,964,129
logo-samandehi