ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



==== غزل ====

دیوانه ای که می رمد از سنگ کودکان
بیرون کنش ز شهر که کامل عیار نیست
صائب جان تبریزی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نخواهی داد پاسخ بعد از این حتی سلامم را
به لب جاری نخواهی کرد دیگربار، نامم را

جهان در چشم من لبریز تاریکی است از روزی -
که گیسوی تو پرکرده است صبح و عصر و شامم را

حرام است و‌ حلال است آبِ بی تو، باده‌ی با تو *
نمیدانم نمیدانم، حلالم را حرامم را...

شراب کهنه‌ی تلخی‌ست در جام وجود تو -
به تلخی داده‌ام عادت اگر امروز کامم را...

من آن سقراط عاشق پیشه‌ام که چشم‌های تو
لبالب از شرنگ و شوکران کرده است جامم را
***
مرا آواره کردی سال‌ها در شهر گیسویت
به دست مرگ از تو می‌توانم انتقامم را...

قلم، کاغذ، رگ و تیغ و جنون و چند قطره خون:
به پایان می‌رسانم بیت‌های ناتمامم را...

حسین سنگری
 

*من آن نی ام که حلال از حرام نشناسم / شراب با تو حلال است و آب بی تو حرام
سعدی
یا عشق


موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1393/4/16 در ساعت : 22:23:24   |  تعداد مشاهده این شعر :  878


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مصطفی پورکریمی
1393/4/16 در ساعت : 23:27:13
درود بر جناب سنگری عزیز با این سروده ی بسیار فاخر .شعری محکم و معناگرا..... آفرین
مصطفی کارگر
1393/4/17 در ساعت : 9:44:59
احسنت حسین آقا
محمد حسین انصاری نژاد
1393/4/16 در ساعت : 22:49:32
سلام بردوست.
غزل شیوایت رازمزمه کردم.
دست مریزاد.
اصغر اکبری
1393/4/17 در ساعت : 15:42:8
سلام
موفق باشید.
آرزو نوری
1393/4/17 در ساعت : 9:50:57
سلام. زیبا بود. و لذتبخش....
بازدید امروز : 973 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,716,441
logo-samandehi