ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



اینک کن تو درمانی، که دیگر رو به پایانم(باران) ...

گفته بودم پیش تر...
باران که می بارد ...
دلم آرام میگیرد ...
ز غمهای جهان، آزاد میگردم ...
تمام دردها را، غصه ها را، می برم از یاد ...
که گویی تازه از ره میرسم ...
با توشه ای سرشار، از امیّد ...
***
آنچنان آزاد میگردم ...
که با پرهای خیس، از بارشی بسیار ...
توانم اوج گیرم ...
تا وصال آرزوهایم ...
و این، امیّد زیبا بود ...
که امروزم به فردا میرسانیدش ...
***
ولی چندیست ...!
باران بهاری، سخت میبارد ...
چنان پر شور و سیل آسا
که از عالم تمام دردها را، غصه ها را برد ...
***
ولی ... آه ، از دل تنگم ...
که دیگر چون همیشه، زنده از باران نمی گردد !!!
دگر این سیلِ غم شویِِ جهان آباد ...
اگر بنیاد دنیا را به دست خویش بردارد ...
غم این قلب بیمارم، پس از آن هم ...
درون سینه می ماند !!!
اگر غرق از خروش سیل هم گردم ...
پس از مرگم بماند این غم جانسوز در قلبم ...
***
نمیدانم کدامین کس ...؟
کدامین زخم ...؟
از دیروز و امروزم ...؟
مرا دردی چنین جانسوز در دل کاشت ؟!!
که دیگر چشمهایم، شور عالم را نمی بیند ...
که دیگر گوشهایم، نغمه ی مرغ بهاری را نمی یابد ...
و این سازی که تا دیروز، دلم را، غرق امیّد و صفا میکرد ...
برایم ناخوش آهنگ است !!!
دلم با نغمه اش، دیگر نمی رقصد ...
و دیگر روی شادی را نمی بیند ...!
****
خدایی تا همین دیروز، مرا غرق تماشا بود ...
که اشک آسمانش نیز،از نگاه اشکبارم بود ...
خدایا ... بازهم ...
بازهم درمان قلبم باش ...
دوایی کن، که دیگر این جهان را، با همان باران زیبایش ...
نباشد مرهمی، بر زخمهای بیشمارِ این دلِ مغموم ...!
ودیگر جز تو ای معبود بی همتا،
ندارم هیچکس را،
گسستم از تمام عالم و اهلش ...
و رو کردم به درگاهت ...
تو بگشا دربِ رحمت را ...
و اینک کن تو درمانی، که دیگر رو به پایانم ...
مرا دریاب ... مرا دریاب ... به امیّد... تو میمانم ...


موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1393/5/1 در ساعت : 2:49:1   |  تعداد مشاهده این شعر :  900


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 1,462 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,557,422
logo-samandehi