نذر مظلومیت مولا علی (ع)
کاش امشب باز باران می گرفت ... !

باز نخلستان و چاه و است و علی(ع)
کوفه در خواب گناه است و علی
کوفه خواب است و کسی در جاده نیست
در تمام شهر یک آزاده نیست
کوفیان با ننگ سودا می کنند
از علی امشب تبرا می کنند
کوفیان با عافیت خو می کنند
بر سر دنیا هیاهو می کنند
باز امشب عشق تنها می شود
زخم ، سهم فرق مولا می شود
کوفیان امشب « ولی » را می ُکشند
فاتح خیبر ، « علی » را می ُکشند
کوفیان خورشید را رگ می زنند
قبله ی توحید را رگ می زنند
آفتاب عشق گلگون می شود
سینه ی سجاده ُپرخون می شود
باز امشب عقده ها گل می کند
بر لبان غم ، دعا گل می کند
پشت نخل آرزو ، خم می شود
داغ حسرت ، سهم آدم می شود
می شود امت یتیم و بی امام
عشق ، ناکام و عدالت ، ناتمام
جاده می ماند غریب و بی سوار
ذوالفقار عدل می گیرد غبار
کوفیان ، مست ترُنم می شوند
در غبار عافیت گم می شوند
***
کوفه ! ای ظلمت سرای شب نورد
کوفه ! شهر عافیت آیین زرد
کوفه ! ای نامرد ، ای شهر فریب
کوفه ! ای بی درد ، ای شهر فریب
زادگاه و قبله ی اصحاب باد
پنج فصل عدل را دادی به باد
خوب می دانم علی سهمت نبود
درک آن خورشید در فهمت نبود
چون که با زهر تو پرپر شد علی
همنشین زخم خنجر شد علی
کاش امشب باز باران می گرفت
بغض من راه نیستان می گرفت
کاش امشب درد می آمد فرود
بغض من ، زخم علی را می سرود
شیعیان ! من داغدارم ، چاه کو ؟
در دل شام سیاهم ماه کو ؟
چاه کو ؟ تا بشنود درد مرا
ماه کو ؟ آن شاهد درد آشنا
ای علی ! هجر و صبوری تا به کی ؟
چارده قرن از تو دوری ، تا به کی ؟
تا به کی باید ز هجرانت سرود ؟
شعر در وصف شهیدانت سرود ؟
بی تو ای مولا ! دل ما کربلاست
سهم ما از زندگی ، درد و بلاست
بی تو بر دل مانده زخم صد فدک
کو دو بیتی ، کو جنون ، کو نی لبک ؟!
غم مدار ، اما دل ما محکم است
گر چه دنیا سهم ابن ملجم است
ذوالفقارت یا علی ! میراث ماست
ما به خونخواهی به پا خواهیم خاست
***
ای علی ! سنگ صبور فاطمه
وارث زخم غیور فاطمه
ای شهید فتنه ی قوم جمل !
بهترین تفسیر اخلاص عمل
چشم هایت ای طلوع دلنواز !
بر جهان ای کاش می تابید باز
کاش امشب باز باران می گرفت
بغض من راه نیستان می گرفت
کاش امشب درد می آمد فرود
بغض من زخم علی را می سرود
شیعیان ! من داغدار حیدرم
داغدار آن بهار پرپرم
بی علی ، ماییم و اندوهی مدام
روبروی ماست راهی ناتمام
بی علی ، دنیا ندارد اعتبار
وای بر ما ، وای بر این روزگار . . .