سلام
.
.
.
آه!
درد می کشم تو را!
تو را که سالهاست
در صدای زجرها شنیده ام!
در مسیررنج ها وزخمها
در غریو کودکان بی پناه
در حصار یک شب سیاه
در بساط صاحبان زور و زر
درکنار سالهای در به در............
درد می کشم تو را!
سرزمین کوچه های بی قرار
سرزمین دشتهای بی بهار
سرزمین سنگ ها وسُرب ها
سرزمین چکمه ها وگرگها........
من شبیه شانه های تو پُر از غمم
من شبیه کوه های تو پُر از غرور
من شبیه کوچه های تو غریب.......
مثل کودکان گمشده در آرزو
مثل ناله های مانده در گلو
از شروع قصه های مادرم
تا بلوغ اشکهای خواهرم
پا به پای غیرت برادرم
درد می کشم تو را!
دردهای مشترک ، رنجهای پا به پا
در شبی که گرگها شبان شدند
گله ها به سوی زوزه ها روان شدند
عاشقانه ها نهان شدند.....
من شنیده ام که باز هم تو استوار
باز هم تومنتظر، ایستاده ای!
محکم وسِترگ!
بر بلندی تمام روزهای تلخ
تا طلوع لحظه های ناب
تا شروع شادی همیشگی
آه سرزمین یاسهای سرخ!
سرزمین انتفاضه وامید!
تاریخ ارسال :
1393/5/8 در ساعت : 16:53:8
| تعداد مشاهده این شعر :
702
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.