ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



قطره پیش اقیانوس

قطره پیش اقیانوس
من در نگاه مهربان مرد. سرو صبوری را رها دیدم
هم دردهای مردم خود را .هم رد پائی از خدا دیدم
جان خسته ترازرملها میبرد.گردابی از چون و چرا من را
اما  میان چشمهای او. یک  پاسخ  دیر اشنا دیدم
خرد وخراب وخسته وغمگین.چون رودهای خشک تب کرده
وقتی دلم لرزید جا خوردم. جان را که از تن ها جدا دیدم
دیدم که اسرار مگو را مرد .در سینه پنهان کرده چون یاقوت
دیدم که صبری چون حسن(ع) دارد. بر دردهای بی دوا دیدم
شاید سکوت قبل طوفان است. تنها خدا و مرد می دانند
من در نگاه عاشق و گرمش.طوفان داغ واژه را دیدم
ما برکه های کوچکی هستیم. پر از خیال رفتن و دیدن
او جذر و مد را زندگی کرده .صد بحر بر او مبتلا دیدم
در گرد بادی داغ و سوزنده .اشکی میان دیده پرپر زد
وقتی که دنیا مات و ابری شد.دل خالی از چون و چرا دیدم
یک جمله یک امید یک سوقات .یک هدیه ی ارزنده ی جاوید
هر روز صبح و ظهر و شب با صبر.رکعت به رکعت رد پا دیدم .
بااحترام و عشق فراوان تقدیم به رهبرم.
یادگاری از دیدار شاعران با نایب صاحب الزمان  درنیمه ی  رمضان 93
 
 
 

کلمات کلیدی این مطلب :  واژه ، مبتلا ، طوفان ، گردباد ، سوقات ، هدیه ، رکعت ، غمگین ، رودهای ، یاقوت ،

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1393/5/27 در ساعت : 12:42:12   |  تعداد مشاهده این شعر :  598


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 17,345 | بازدید دیروز : 18,002 | بازدید کل : 121,548,576
logo-samandehi