ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



پدرم
پدرم هرچه از او پرسیدم
دم نزد خاطره ای باز نگفت
آلبوم خاطره را باز نمود
یک سخن هیچ ولی راز نگفت
هشت سالی که بلا می بارید
بر سر اهل ولا می بارید
امتحان گذر حادثه بود
عشق و ایمان سپر حادثه بود
هشت سالی که همه یار شدند
مست از مردی ابرار شدند
هشت سالی که خدا با ما بود
دل ایرانی ما دریا بود
ما همه یاور قرآن بودیم
مست از باده جانان بودم
اهرمن خواست که نیرنگ کند
با دل عاشق ما جنگ کند
غافل از اینکه همه بیداریم
شیعه هستیم و ولایت داریم
نفس گرم جمارانی بود
دل ما یکسره بارانی بود
لاله هامان همه پرپر گشتند
گاه بی دست و سر و پر گشتند
یک بسیجی که خدا می داند
که به یک لاله قرمز ماند
رفت از معبر و مردانه گذشت
فارغ از خود شد و جانانه گذشت
قلبها را همه جا زمزمه بود
رمز ما واژه ی یا فاطمه بود
رمز ما بود ابالفضل ولی
ورد لب های همه بود علی... نمایشگاه دفاع مقدس کرج 1393 سیف اله باقریها(وارش)
کلمات کلیدی این مطلب :  پدر ، خاطره ، هشت سال ، ولا ، حادثه ، جماران ، عشق ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1393/7/2 در ساعت : 10:44:56   |  تعداد مشاهده این شعر :  754


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

وحیدعظیم پور
1393/7/2 در ساعت : 12:44:47
درودبر سیف اله باقریهای بزرگوار
روحیه ما روباطراوت کردید
بازدید امروز : 3,572 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,559,532
logo-samandehi