تیله بازی
هرشبی با گوی غمها تیله بازی می کنم
درد دل با پاره خط های مـوازی می کنم
ساعتی در پیله ی دریاچه ی تنهایی ام
طعم احساس غریبم را مجازی می کنم
آن ستـاره از افـق های خیالـم می رسد
با وجودش حس خوب بی نیازی می کنم
با کمی از شاخ و برگ خاطرات پشت سر
در کنـار بال هـایش لانـه سازی می کنم
شعر نابم می تراود، چون زلال چشمه ای
می شکوفم، می نویسم، دلنوازی می کنم
می سپـارم سینـه را در بیکران آبی اش
در فـراز مـوج هـایش یکـه تـازی می کنم
تیله ی غم می خورد در شیشۀ تنهایی ام
باز هم با گوی غم ها تیله بازی می کنم
تاریخ ارسال :
1393/7/6 در ساعت : 15:27:44
| تعداد مشاهده این شعر :
3298
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.