ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



کاش می شد می پریدم با تو خوابی کهنه را

دوستان عزیز این غزل را دیشب سرودم. دوست دارم  بدون ویرایش برای نقد و نظربگذارم. لطفا نظر دهید.

کاش می شد می پریدم با تو خوابی کهنه را
می چشیدم با لبت طعم شرابی کهنه را
کی خودت را می رسانی تا به جایش آورم
بوسه بر پیشانی ات، آری ثوابی کهنه را
می شمارم خاطرات دیدنت را یک به یک
توی گوشت خوانده بودم شعر نابی کهنه را
دیدنت را در اتاقم باز تمرین می کنم
 کوچه فرضش کرده ذهنم حجم قابی کهنه را
آه اما توی عکست ذره ای لبخند نیست
اخم تو آورده یادم منجلابی کهنه را
می زنم گیلاسها را پشت هم تا نشنوم
از در و دیوار خانه من جوابی کهنه را
شد صلاه ظهرو من بر تخت خود افتاده ام
این تویی یا باز می بینم سرابی کهنه را

کلمات کلیدی این مطلب :  غزل صدیقه کشتکار ،


   تاریخ ارسال  :   1393/7/28 در ساعت : 13:35:17   |  تعداد مشاهده این شعر :  889


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

شکیبا غفاریان
1393/7/29 در ساعت : 10:30:42
سلام خانم کشتکار عزیز
من از دید یک مخاطب عام درمورد شعرتون فقط نظر میدم و نقد رو میذارم به عهده ی متخصصین این فن حساس
جز بیت اول و دوم ابیات دیگه ارتباط افقی ضعیفی دارن ..گاهی کلمه ای فقط برای پرکردن وزن اومده و گاهی هم حشوه مثل آری در بیت دوم و "من"دربیت یکی به آخر
اخم با منجلاب هیچ سنخیتی نداره
بیت آخر به ویژه مصرع اولش قوت لازم رو برای بیت پایانی بودن نداره
..
ولی روی هم رفته کار خوبیه و با توجه به اینکه تازه متولد شده میشه بیشتر روش کار کرد و بهتر پروروندش
من خودم وقتی شعری تازه دارم به این سرعت ارائه نمیدم و میذارم یه هفته ای بگذره و تو این یه هفته اتفاقات خوبی براش میفته
عزیزم من فقط نظر و تجربیاتم رو گفتم اونم بخاطر اینکه شما خودت اینطور خواسته بودی
مانا و نویسا باشی
***************
سلام
ممنونم از نظرتون. راستش خودم هم هیچ وقت کارهام رو قبل از ویرایش برای کسی نمی خوندم ولی ایندفعه رو گفتم هنجارشکنی کنم. فکر می کنم به ریسکش می ارزه که نظرات مختلفی رو برای ویرایش کارهامون بخونیم. شاید از بین همین نظرات یک غزل ناب بعد از ویرایش در اومد.
بازهم از نظرات سازنده تون ممنونم. در پناه حق باشید.
علی اکبر مقدم
1393/8/20 در ساعت : 5:47:50
سلام

باز هم در کوچه پس کوچه های غزلتان طعم شیرین وتلخ تجربه های سراسر حس به وفور حضور دارند که فقط کسانی کامل به این حس میرسند که ذائقه شان روزی چشیده باشد این طعم تلخ وشیرین.

***************

سلام دوست عزیز
از حضورتان در غزلم بسیار ممنونم. امیدوارم همیشه شاد و پایدار باشید.
محمدتقی عزیزیان زمانه
1393/8/2 در ساعت : 21:48:27
سلام بانو درود برشما
کارهای قبلی شما قوام بیشتری داشت و همین انتظار از شما می رود که در اشعار آتی قوت کار برگردد. چند بیتی را با اجازه تون ویرایش می کنیم:
غرق گشتم با خیالی تخت، خوابی کهنه را
تا بچیـــنـــم از لبت طعـــم شـــرابی کهــــنه را
***
بـــــودنت را در اتــــاقــــم باز تمـرین می کـنم
می دوم دنبال چشمت حجم قابی کهنه را
***
ببخشید. عرض شود که فضای کار شاعرانگی دارد؛منتها در تألیف عجله کرده اید و تصاویر را نتوانسته اید به درستی و با تندرستی در ظرف کلمات بریزید.
آرزوی توفیق دارم.
سلام دوست عزیز
ممنونم از نظر سازندۀ تان. موفق و شاد باشید.
رضا محمدصالحی
1393/7/29 در ساعت : 13:9:0
سلام بانوی ادیب

جسارتاً بنده نظرم را در قالب پیشنهاد واژ ها و عبارات جایگزین آورده ام :

کاش /یک شب /می پریدم با تو خوابی کهنه را
می چشیدم /از / لبت طعم شرابی کهنه را
کی /به دستم میرسانی / تا به جایش آورم
بوسه بر پیشانی ات، /یعنی /ثوابی کهنه را
می شمارم خاطرات دیدنت را یک به یک
/تا برایت می سرایم / شعر نابی کهنه را
دیدنت را در اتاقم باز تمرین می کنم
/ذهنم اما کوچه می دانست /قابی کهنه را
/مانده ام در عکس هایت /ذره ای لبخند نیست ؟
اخم تو آورده یادم منجلابی کهنه را
می زنم گیلاسها را پشت هم تا نشنوم
از در و دیوار خانه من جوابی کهنه را
شد صلاه ظهرو من بر تخت خود افتاده ام
این تویی یا باز می بینم سرابی کهنه را
****************
سلام دوست عزیز
ممنونم از راهنمایی تون. با بعضی از قسمتهای تغییرکرده موافقم اما با بعضی ها نه. با بیت اول موافقم اما با مصرع اول بیت دوم نه چون جواب کی به دستم می رسانی باید در مصرع بعد آورده شود که این اتفاق نمی افتد پس کی خودت را می رسانی تا به جایش آورم بوسه بر پیشانی ات یعنی ثوابی کهنه را بهتر است. راستش با بیت سوم هم موافق نیستم و فقط موافق نبودنم جنبه سلیقه ای دارد. در مورد مصرع دوم بیت چهارم هم باید فکر کنم تا به نتیجه برسم. بیت پنجم را هم به خاطر اینکه این بیت حس خاصی بهم می ده دوست دارم همونی باشه که توی غزل خودمه.
خیلی خیلی از لطفتون برای اینکه وقت با ارزشتون رو گذاشتید و شعرم رو نقد کردید ممنونم. امیدوارم در غزلهای بعدی خودم هم نظرات و نقدهاتون رو حتماً ببینم چون واقعاً استفاده کردم. موفق باشید.
علی گیاهی
1393/7/29 در ساعت : 18:8:8
آه اما توی عکست ذره ای لبخند نیست
اخم تو آورده یادم منجلابی کهنه را
درود بر شما
محمدمهدی عبدالهی
1393/7/28 در ساعت : 21:55:48
سلام وعرض ادب خانم كشتكار بزرگوار
درود بر شما
غزل زيبا و رواني بود
اما جسارتا غزلي با اين طراوت اگر درون بعضي ابيات از واژه (توي) استفاده نميشد بهتر بود ،
و نيز به نظر بنده در بيت (مي زنم گيلاس ها را پشت هم ) تعبير عاميانه به كار رفته است.
بيت (کوچه فرضش کرده ذهنم حجم قابی کهنه را) نيز كژتابي دارد.
جسارت حقير را ببخشيد و فقط امتثال امر بود و بنده به هيچ عنوان ناقد ادبي نيستم
در هر حال غزل زيبايي بود
شاعرانه هايتان مستدام و توفيقاتتان روزافزون
********************
سلام دوست عزیز
در اکثر سایت ها فقط تعریف و تمجید از کارها را می بینیم و کمتر راهنمایی را اما من معتقدم بعد از ارائۀ دو یا سه کار وقتی با کارهای شاعر آشنا شدیم باید نقدها و نظرهای بجا و مفید برایش بگذاریم نه فقط تعریف و تمجید چون هدف همۀ ما فکر می کنم ارتقاء کارهایمان باشد نه فقط تعریف شنیدن. از لطفتان ممنونم.
حسین وفا
1393/8/2 در ساعت : 17:50:12
سلام خانم کشنکار
شعر با احساس و زیبایی خواندم
درود بر شما
*************
سلام دوست عزیز
از لطفتان ممنونم. امیدوارم شاد و پایدار باشید.
بازدید امروز : 20,317 | بازدید دیروز : 28,556 | بازدید کل : 121,707,577
logo-samandehi