ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شب زخمی

  شب زخمی

از دفتر : رفتن ها  

***************

در هوای سرد آن شب بی خیالی کرد و رفت

با لبـان بغـض کـرده یک سوالی کـرد  و رفت
 

لحـظه ای در انتـظار پـاسـخ خـود سـر نـکرد

چشمها را در هجـوم گریـه خالی کرد و رفت
 

هـرچه گفـتم صبـر کن تا آسمان روشن شود

با شتاب و بی حواسی کیف و شالی کرد و رفت
 

حرف میزد با خودش درجاده های سرد شب

رو به سوی برکه ای درآن حوالی کرد و رفت
 

دیـدم آنجا دست ها را شست از من بی صدا

پشت سـر را یک نگاه انفـعـالی کرد و رفت
 

وقت رفتن باد می زد لای خاکسترهای سرخ

آتشی زد خرمنم را قحـط سالی کرد و رفت
 

کـوه بودی روی سینه، ای تمام سـرّ عشق

دست بردار از سرم ... او سبکـبالی کرد و رفت

                                            

بداهه 93/7/3 ساعت 19 پشت مونیتور

کلمات کلیدی این مطلب :  بغض ، شب زخمی ، برکه ، ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1393/8/2 در ساعت : 17:25:26   |  تعداد مشاهده این شعر :  666


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمدتقی عزیزیان زمانه
1393/8/2 در ساعت : 21:15:37
لحـظه ای در انتـظار پـاسـخ خـود سـر نـکرد

چشمها را در هجـوم گریـه خالی کرد و رفت
درود بر وفای عزیز
حسین وفا
1393/8/2 در ساعت : 23:50:48
سلام دوست گرانقدرم جناب عزیزیان
ارادتمندم
مدینه ولی زاده جوشقان
1393/8/2 در ساعت : 19:28:55
سلام جناب وفای گرامی
خیلی زیبا بود لذت بردم
آفرین و احسنت بر شما
حسین وفا
1393/8/2 در ساعت : 23:50:13
سلام خانم ولی زاده عزیز
ممنونم از حضور گرمتان
پروین برهان شهرضایی
1393/8/3 در ساعت : 13:2:8
سلام.برادر بزرگوار.به نظر بنده این سایت فقط برای تعریف و تمجید به وجود نیامده.پس اگر ناراحت نمی شوید باید بگویم که .در مصرع دوم بغض در حنجره درست است نه بر لب.و در مصرع ششم هم کیف و شالی درست نیست.همان طور که در گفتگوهای روز مره این طور نمی گوییم.ودر مصرع دوازده هم همین طور.مثلا قحط سالی را بر پا کرد و رفت.ودر مصرع اخر هم اشکال وزنی وجود دارد.
حسین وفا
1393/8/3 در ساعت : 17:32:28
سلام و عرض ادب دارم خانم شهرضایی عزیز

بسیار ممنونم از اینکه نکاتی بیان کردید . من صمیمانه مشتاقم دوستان و اساتید عزیز هر نکته ای که می بینند برایم بنویسند

درباره بغض بر لب ، منظور من همان حالت قهر و گریه ای بود که وقتی کسی میخواهد حرف بزند روی لبانش می نشیند و مانع حرف زدنش می شود و یا اگر حرقی بزند از گرفتگی لبانش مشخص می شود چه بغضی دارد.

در باره مورد دوم « کیف و شال کردن » همان اصطلاح « شال و کلاه کردن » منظورم بود که در زبان فارسی رایج و متداول است . می گویند فلانی شال و کلاه کرد و رفت. و اینجا به جای کلاه از « کیف » استفاده کرده ام هم برای حفظ وزن و هم برای نشان دادن جنسیت فرد مورد نظر

اما در مورد نکته سوم و . بیت آخر حق با شماست. این شعر بداهه ای بود که پشت مونیتور خلق شد و همان لحظه در وب سایتم منتشر کردم .اینجا هم بدون دستکاری قرار داده ام و حتما باید فکری به حال آن بیت بکنم

یک بار دیگر صمیمانه از شما سپاسگزارم از بابت بیان این نکات. درود بر شما
محمدمهدی عبدالهی
1393/8/2 در ساعت : 23:8:46
سلام و عرض ادب برادر عزيزم
درود بر شما
زيبا سروديد
پيروز و سربلند باشيد
ياعلي
حسین وفا
1393/8/2 در ساعت : 23:51:30
سلام برادر خوبم
سپاسگزارم از حضور پرمهرتان
بازدید امروز : 10,404 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,966,797
logo-samandehi