ما ذرهای ز کهنهترین خاکِ این دریم
بر ما بتاب تا به فلک سر بر آوریم
رندیم و دلقپوش و نظرباز و دفنواز
تنها در آسمان تو خورشید خاوریم
آغوش وا کن ای وطن! ای مادر وطن!
ما کودکان گمشدهات در سه کشوریم
در دامنت شکوفهی امّیدمان شکفت
دور از تو در خزان غریبی شناوریم
دامان مهربان تو از دست رفته است
شبزندهدارِ معرکهی دیدهی تریم
تفتیده برفِ قلّهی پامیرمان زتب
جیحون دیدهی ترمان را کجا بریم؟
چون آسمان ابری و چلتکّهی تو ایم
یک روح اشکبار ولی در سه پیکریم
تاجیکزاد و افغانستاننژاد کیست؟
ایران کجاست؟ ما همه طفلان مادریم
مهتاب، خوشهخوشه، پراکنده شد ز شرق
باید یکی شویم و در آیینه بنگریم
آیینهی شکستهی ماهیم بر زمین
چندین ستارهایم که با هم برادریم
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/3/4 در ساعت : 4:59:58
| تعداد مشاهده این شعر :
1084
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.