ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



گریه کردم با شهِ قنداقه ام

«زبان حال امام حسین در غم تشنگی علی اصغر(ع)»

این کار را به جناب سید هادی هاشمی تقدیم می کنم. همسر خواهرم که بزرگی و مهربانی اش زبانزد است.

روی دستان خودم خوابیده بود
دائماً از تشنگی نالیده بود
خنده ای رویِ لبان ِ او نبود
حس و حالی بر زبانِ او نبود
کُشت قلبم را صدایِ گریه اش
گریه کردم من برایِ گریه اش
سوختم از خشکیِ لبهایِ او
از نیازش، غصه اش، غم هایِ او
سعی کردم تا نسوزد سینه اش
کودکی بود وُ لبِ پر پینه اش
سعی کردم در بغل خوابش کنم
با سرشک خویش سیرابش کنم
گریه کرد اما شَهِ قنداقه ام
گریه کردم با شَهِ قنداقه ام
گریه کردوُ چشمِ او را خواب برد
خواب اصغر را ولی بی تاب برد
گفتم آیا سنگ هستی حرمله
آب را بر ماه بستی حرمله
آب را تویِ سبویِ او رسان
قطره ای را بر گلویِ او رسان
هر چه گفتم گوشِ او کر بود کر
حرفِ من اصلاً نکرد بر او اثر
ناگهانی حرمله فریاد زد
داد زد، هی داد زد، هی داد زد
از هوار حرمله بیدار شد
باز پیشانیِ او تبدار شد
از هوار حرمله خوابش پرید
باز جایِ آب غمها را چشید
تیر را با شدتی پرتاب کرد
او هدف را حنجر بی آب کرد
بر گلویش زخمِ کاری می خورد
حلقِ گل را خارِ سمّی می برد
خونی وُ خاکی شده قنداقِ او
می کشد بر دوش بابا داغِ او
رویِ دستم ماه پرپر می زند
مادرش بی تاب و برسر می زند
ای ربابم مادرِ طفلانِ من
زینبم ای خواهر عطشانِ من
تیر سمّی مهلتی بر من نداد
حرمله بر مهربانی تن نداد
سعی کردم تا که آرامش کنم
قطره ای از اشک در کامش کنم

دوستان بزرگوار این کار به درخواست برادر عزیزم سید هادی هاشمی سروده شده و اگر دارای مشکلاتی است به دلیل کم بودن وقتم برای ویرایشش است امیدوارم خوشتان بیاید.

کلمات کلیدی این مطلب :  غزل صدیقه کشتکار ،


   تاریخ ارسال  :   1393/8/11 در ساعت : 1:49:37   |  تعداد مشاهده این شعر :  634


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

اله یار خادمیان
1393/8/17 در ساعت : 20:47:16
موفق و موید و ماجور باشی درود برشما اجرت به
سالار شهیدان

***************

سلام استاد ارجمند
از حضورتان در غزلم بسیار ممنونم. موفق و پایدار باشید.
محمدمهدی عبدالهی
1393/8/11 در ساعت : 16:3:35
سلام و عرض ادب بزرگوار
درود بر شما
ماجور نگاه حضرتش باشيد
ياعلي
بازدید امروز : 20,189 | بازدید دیروز : 28,556 | بازدید کل : 121,707,449
logo-samandehi