ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شک (شعر طنز)


یادم می آید 10 سال پیش شعر را با طنز آغاز کردم. اکنون بعد از سال ها دوباره سری به این دوستی قدیمی زده ام.



 



حرف من نیست، از احکام قویّ دینی است



از گناهان کبیره یکی اش بد بینی است



 



گر که بر میز کسی منقل و بافور بود



جای شک نیست که اینها همه اش تزئینی است



 



جامه ی پاره اگر بر تن یوسف دیدی



بد به دل راه نده، جنس لباسش چینی است



 



گر کسی خفته به شکل دَمَرو در بستر



مبتلا بنده ی حق به مرضی بالینی است



 



هرچه تبلیغ قبولی در دانشگاه است



مطمئن باش عزیزم همه اش تضمینی است



 



گر که آرام گرفته است در آغوش کسی



گیرم آن فرد سبیلوست ولیکن نی نی است



 



لب بلوار اگر دختر نازی دیدی



ترمزی کن که جفا دیده ی بی ماشینی است



 



گر که در شعر کسی بوسه و آغوش بود



شعر مذکور به نوعی غزلی آئینی است



 



بنویسید درِ دادسرا تخته شود



بعد از این جرم و جنایت به جهان باقی نیست


کلمات کلیدی این مطلب :  شک ، (شعر ، طنز) ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/6/11 در ساعت : 19:38:22   |  تعداد مشاهده این شعر :  1886


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/6/11 در ساعت : 22:42:10
سلام آقای فردوسی
خیلی زیبابود
موفق باشید
سارا وفایی زاده
1390/6/12 در ساعت : 11:38:21
سلام جنای آقای فردوسی

دلنشین بود.

موفق باشید.
حجت اله یعقوبی
1390/6/12 در ساعت : 8:59:47
سلام
خوشحال شدم از خواندن طنز گزنده ي شما
سید علی حسینی
1390/6/12 در ساعت : 0:41:44
خیلی جالب بود
یوسف احمدی
1390/6/12 در ساعت : 17:32:24
مصطفی پورکریمی
1390/6/11 در ساعت : 22:45:16
سلام جناب آقای فردوسی

گر که در شعر کسی بوسه و آغوش بود

شعر مذکور به نوعی غزلی آئینی است

خیلی زیبا و قابل تأمل بود .
یوسف احمدی
1390/6/12 در ساعت : 17:32:21
سلام.طنز جالبی بود.
بازدید امروز : 3,830 | بازدید دیروز : 20,496 | بازدید کل : 121,711,586
logo-samandehi