ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شعرهای جنگ1

یک
چه در کافه های دلتنگ پاریس
چه در هوای مه آلود لندن
چه در سواحل اروند
بی تو
جهان به ماست بیرون از یخچال می ماند
و من
مگسی که گرداگرد آن می چرخد.


دو
نمی توانم سنگر را بدون نگهبان رها کنم
حبه قندی برای این استکان تلخ می خواهم.


سه
چشم های پف کرده ی ناصرالدین شاه هم
تلخی فنجان های تو را درک نمی کند
قهوه ی شازده های ریز و درشت قجر نیز.
چه تلخی تو گاز خردل!


چهار
نقش فرماندهی را بازی کن
که در بندرگاهی ناشناخته کشته می شود
ما
قرار است سیاهی لشکر باشیم
برایت اشک بریزیم و
پول بگیریم.


پنج
هر صبح
به گلهای کلاه خودم آب می دهم
زره ام را پهن می کنم توی ایوان
کاپوچینو را هم می زنم
با خنجر فولادی ام
و به تمام نقاط تنم
نامه می نویسم
چه تهران عجیبی است این شهر!

کلمات کلیدی این مطلب :  شعرهای ، جنگ1 ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/3/4 در ساعت : 5:0:9   |  تعداد مشاهده این شعر :  1003


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 2,315 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,958,708
logo-samandehi